گلی که کس نشد آیینهاش مقابل او من
دری که بست و گشادش گم است سایل او من
چو یأس دادرس سعی نارسای جهانم
دلیکه زورق طاقت شکست ساحل او من
در این تپشکده بیاختیار سعی وفایم
غمش به هر که کشد تیغ، بال بسمل او من
کجا برم غم نیرنگ داغهای محبت
که شمع بود دل و سوختم به محفل او من
به سایه دوری خورشید بست داغ ندامت
چرا غبار خودم گر نرفتم از دل او من
به عالمی که وفا تخم آرزوی تو کارد
دل است مزرع و آتش دمیده حاصل او من
کسیکه برد به خاک آرزوی جوهر تیغت
به خون تپیدم و رستم چو سبزه از گل او من
غبار تربت مجنون بهاین نواست پرافشان
که رفت لیلی و دارم سراغ محمل او من
رهاکنید سخن سازی جهان فضولی
خجالت است که گوید زبان قایل او من
ز خود چه پرده گشایم جز او دگر چه نمایم
حق است آینهٔ او، خیال باطل او من
به جود و مهر، عطای سپهرکار ندارم
کریم مطلق من او،گدای بیدل او من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و اندوه شاعر از جدایی و عشق ناکام است. شاعر به عنوان یک معشوق غمگین از احساسات عمیق و ناتوانی خود در مقابله با دلشکستگیها سخن میگوید. او خود را در دنیایی محصور میبیند که در آن وفا و عشق نادیده گرفته شدهاند. شاعر به تصویر عشق خود به عنوان آینهای اشاره میکند که انعکاسگر عواطف اوست، و در عین حال از بیوفایی، غم و ندامت سخن میگوید. او در تلاش است تا غم محبت را با وجود درد و رنجهایش در خود تحمل کند و به نوعی به تسلیم در برابر عشق میپردازد. در انتها، شاعر به فروتنی و نیکی معشوقش اشاره میکند و خود را در مقابل او گدای محبت او توصیف میکند.
هوش مصنوعی: گلی که هیچکس نتوانسته آن را بشناسد، همچون آیینهای برای اوست. من درپی دری هستم که باز و بسته شده، اما آن در گم شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که ناامیدی، کمکی برای تلاش ناتوان من در این دنیا شد، دلم مانند قایق ضعیفی است که نمیتواند به ساحل امنی برسد.
هوش مصنوعی: در این مکان که دلم نمیتپد، بهطور ناخواسته تلاش میکنم وفادار بمانم. غم او بر دوش هر کسی که تیغی در دست دارد، حس عذاب و درد را میافزاید، مانند پرندهای که بالش را شکستهاند.
هوش مصنوعی: کجا بروم از غم فریب و درد عشق؟ دل من مانند شمعی بود که در گردهمایی او سوخته است.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری از خورشید، احساس پشیمانی و عذاب وجدان در من شدت گرفته است. چرا که اگر از دل او دور نمیشدم، این حالت را تجربه نمیکردم.
هوش مصنوعی: به جهانی که به وفا میپردازد و آرزوی تو را در دل خود پرورش میدهد، مانند مزرعهای است که آتش عشق در آن دمیده شده و نتیجهاش چیست؟
هوش مصنوعی: کسی که به آرزوی خود در زندگی دست یافته، به مانند رستم، قدرت و شجاعت را از خود نشان میدهد. من نیز به خاطر او مانند گیاهی سبز از خاکی که برایش خون دادهام، رشد کردهام.
هوش مصنوعی: غبار روی قبر مجنون به خاطر این شعر پخش شده که لیلی رفت و من هنوز نشانههایی از همراهی او را در دست دارم.
هوش مصنوعی: دنیا را رها کنید و از حرف زدن دربارهی دیگران دست بردارید؛ زیرا این کار به نوعی فضولی است و شرمآور است که کسی بخواهد به زبان خودش وارد حرفهای دیگران شود.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم از خودم پردهبرداری کنم، وقتی که غیر از او چیز دیگری برای نشان دادن ندارم؟ حقیقت، آینهی وجود اوست و تصورات نادرست من، فقط خیال و توهمی است.
هوش مصنوعی: من به بخشش و محبت خداوند نیازی ندارم، زیرا او بینهایت بخشنده است و من فقط یک بنده نیازمند او هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.