به خود داری فسردن گرم کردی جای بگذشتن
شدی آخر درین ویرانه نقش پای بگذشتن
نفهمیدی کزین محفل اقامت دور میباشد
گذشتی همچو عمر شمع در سودای بگذشتن
اگر آنسوی افلاکی همان وا ماندهٔ خاکی
گذشتن سخت دشوارست ازین صحرای بگذشتن
سواد سحر این وادی تعلق جادهای دارد
زهستی تا عدم یک طول وصد پهنای بگذشتن
جهان وحشت است اینجا توقف کو، اقامت کو
تحیر یک دو دم پل بسته بر دریای بگذشتن
چو موج گوهر آسودن عنان کس نمیگیرد
جهانی میرود از خود قدم فرسای بگذشتن
دو روزی اتفاق پا و دامن مفت جمعیت
از این در شرم لنگی داردم ایمای بگذشتن
چه دارد مال و جاه اینجا که همت بگذرد زانها
به صد اقبال مینازم ز استغنای بگذشتن
در این بحر از خجالت عمرها شد آب میگردد
حساب آرایی موج از تأملهای بگذشتن
بقدر هر نفس از خود تهی باید شدن بیدل
کسی نگذشت بی این کشتی از دریای بگذشتن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم گذر عمر و ناپایداری دنیا میپردازد. شاعر به انسانها هشدار میدهد که زندگی مانند شمعی در حال سوختن است و هر روز که میگذرد، نزدیکتر به عدم و نیستی میشویم. او به چالشهای این گذر اشاره میکند و تأکید میکند که توقف در این دنیا غیرممکن است. با استفاده از تصاویری مانند دریای گذشتن و موجهای زندگی، نشان میدهد که همواره در حال حرکت هستیم و هیچ چیز دائمی نیست. در نهایت، شاعر بر اهمیت طعمی از زندگی و استغنا از مال و جاه تأکید کرده و به سختیهای موجود در این مسیر پرداخته است.
هوش مصنوعی: اگر به خودت توجه کنی و احساساتت را سرکوب نکنی، می توانی تغییرات را تجربه کنی. در پایان، در این مکان خالی، اثری از خودت به جا میگذاری.
هوش مصنوعی: نمیدانی که از این جمع و دنیا باید دوری کرد، تو مثل عمر شمع فقط در فکر گذر زمان هستی و آمد و رفت را نادیده گرفتهای.
هوش مصنوعی: اگر آن دنیا و مقامهای بالا مثل همین دنیای خاکی ماندگار و ثابت باشد، عبور از این بیابان سخت و دشوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: در این مکان، علم و دانایی در دل شب، مانند جادهای است که از وجود آغاز میشود و تا عدم ادامه دارد. این مسیر طولانی و وسیع، راهی برای عبور از زندگی به بیپایانی است که باید پیموده شود.
هوش مصنوعی: این مکان پر از ترس و وحشت است. چه جایی برای توقف و اقامت وجود دارد؟ لحظهای درنگ کردهام که در میان حیرت و سردرگمی احساس میکنم پل محکم شدهای بر روی دریای گذر زمان است.
هوش مصنوعی: وقتی موج به آرامش میرسد، هیچکس کنترل آن را به دست نمیگیرد و جهانی که از خود دور میشود، به آرامی به سمت مقصدش پیش میرود.
هوش مصنوعی: مدت دو روز است که به خاطر اتفاقی، احساس شرم و ناراحتی میکنم و نمیتوانم به راحتی از این وضعیت عبور کنم.
هوش مصنوعی: این دنیا چه ارزشی دارد با مال و مقامش، وقتی که انسان بتواند به خاطر اراده و همت خود از آنها بگذرد. من به خاطر این نوع نگاهی که به زندگی دارم، به بینیازی و استقلال فکری افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: در این اقیانوس از شرم و خجالت، عمرها مانند آب در حال حرکت و جا به جا شدن هستند؛ موجی که در نتیجه تفکر و تأمل بر گذشت زمان شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: انسان برای عبور از مشکلات و چالشهای زندگی باید به اندازه هر نفس و هر لحظه از خود خالی شود و جان خود را وقف کند. هیچکس بدون این که در مسیری سخت و پرچالش مانند دریایی طوفانی عبور کند، به جایی نرسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.