صد شکرکه جز عجز گیاهی ندمیدیم
فری ندمیدیم و کلاهی ندمیدیم
تا آبله پایی نکشد رنج خراشی
خاری نشدیم از سر راهی ندمیدیم
حسرت چه اثر واکشد از حاصل مطلب
بر هیچکس افسون نگاهی ندمیدیم
چون آه هوس هرزه دوی ریشهٔ ما سوخت
اما ز دل سوخته گاهی ندمیدیم
صد رنگ گل افشاند نفس لیک چه حاصل
یک ریشه به کیفیت آهی ندمیدیم
سرتا قدم ما به هوس سرمه شد اما
در سایهٔ مژگان سیاهی ندمیدیم
بر ابرکرم تهمت خشکی نتوان بست
کو قابل عفو تو گناهی ندمیدیم
فریاد کزین مزرعهٔ سوخته حاصل
آخر مژه بستیم و نگاهی ندمیدیم
گلخن چمنی داشت که گلزار ندارد
از ناکسی آخر پر کاهی ندمیدیم
بر باد ندادیم درین عرصه غباری
زان رنگ فسردیم که گاهی ندمیدیم
بیدل تو برون تاز که ما وهمپرستان
چندانکه نشستیم به راهی ندمیدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان حسرتها و ناکامیهای خود میپردازد. او به این نکته اشاره میکند که از عجز و ناتوانی گیاهی فراتر نرفتهاند و در زندگی خود فریادی نکشیده و از هیچ منفعتی بیبهره نماندهاند. با وجود دردها و رنجهای مختلف، آنها از نگاهی به چیزهای بهتر غافل مانده و در افسوس و حسرت باقی ماندهاند. شاعر همچنین بر این نکته تأکید میکند که اگرچه زندگی زیباییهایی دارد، اما عملاً از آن چیزی به دست نیاوردهاند و همواره در سایه هوس و آرزوها ماندهاند. او از بیتوجهی به فرصتها و نتایج تلاشهای خود سخن میگوید و به این نتیجه میرسد که در نهایت هیچگاه گامی به جلو برنداشتهاند.
هوش مصنوعی: بسیار خوشحالم که چیزی جز ناتوانی نمیشناسیم و هیچ فریاد یا ادعایی نداشتهایم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که درد و رنجی برای ما پیش نیامده، از سختیها دور بودهایم و هیچ مانعی را به دشواری پشت سر نگذاشتهایم.
هوش مصنوعی: افسوس که حسرت ما بر دل هیچکس تأثیری نمیگذارد؛ ما هیچگاه در نگاهمان جادوی خاصی نداشتیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر آرزوی بیثمر دلمان را سوزاندیم، اما از دل سوختهمان هر از گاهی چیزی سر نزدیم.
هوش مصنوعی: هزاران رنگ گل را فضا پراکنده است، اما چه فایده؟ ما نتوانستیم مانند آن آهویی که از یک ریشه برمیخیزد، به کیفیت خوب و دلانگیز دست یابیم.
هوش مصنوعی: تمام وجود ما پر از آرزو و کشش بود، اما در سایهٔ پلکهای سیاه، نتوانستیم به آنچه میخواستیم برسیم.
هوش مصنوعی: به خاطر صفات خوب و عظیم تو، نمیتوان به تهمت خشکی به من شیوهای بیرحمانه گرفت، زیرا من گناهی نکردهام که لایق این قضاوت باشد.
هوش مصنوعی: از میان این زراعت از دسترفته، فریادی بلند برمیآید، اما ما در نهایت، بیتوجه و با بسته نگهداشتن چشمانمان، به آن نگاهی نمیاندازیم.
هوش مصنوعی: در چمنی که گلزار ندارد، ما از بیکسی به جای گل، فقط کاه و خاشاک بر روی زمین دیدیم.
هوش مصنوعی: ما در این میدان هیچ گرد و غباری را به باد ندادیم، زیرا به خاطر بروز برخی مشکلات، گاهی نمیتوانستیم به جلو برویم و از خود ردپایی به جا بگذاریم.
هوش مصنوعی: بیدل، برخیز و جلو برو، زیرا ما که در افکار و خیالات خود غرق هستیم، هرگز نتوانستیم قدمی در راه درست برداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحیم چه سود از دل آهی ندمیدیم
وز ناصیه بخت سیاهی ندمیدیم
جان نیک فسونیست ولی حیف که هرگز
بر سرکشی پر کلاهی ندمیدیم
با صبح بلنداختر یوسف به گه شام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.