سایهوار از نارسایان جهان غربتیم
شخص طاقت رفته وما نقش پای طاقتیم
عجزبینش جوهر ما را به خاک افکنده است
یک مژه گر چشم برداریم گرد فطرتیم
دامن افشاندن ز اسباب جهان بیمدار
آنقدرها نیست اما اندکی بیجرأتیم
هیچکس چون شمع داغ بیتمیزیها مباد
سر به جیب و پا به دامن درتلاش راحتیم
حرص بر خوان قناعت هم همان خون میخورد
میهمانان غناییم و فضولی قسمتیم
زبن وبالی کز وفاق حاضران گل میکند
همچو یاد رفتگان آیینهدار عبرتیم
رفت ایامی که عزلت آبروی ناز داشت
این زمان از اختلاط این و آن بیحرمتیم
همچو مینایی نمی از جبههٔ ما کم نشد
آب میگردیم اما انفعال خجلتیم
با همه نومیدی اقبال سیهبختان رساست
چون شب عصیان ز مشتاقان صبح رحمتیم
خواه عالم نقش بند و خواه عنقاکن خیال
در دماغ خامهٔ نقاش موی صورتیم
نیم چشمک خانه روشنکردنی داریم و هیچ
چون شرر بیدل چراغ دودمان فرصتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حس نارسایی و غربت انسان در دنیای مدرن میپردازد. شاعر از احساس توانمندی و عجز خود سخن میگوید و به توصیف جستجوی آرامش و قناعت در زندگی میپردازد. او به تضاد بین خواستهها و واقعیتهای زندگی اشاره کرده و به مشکلات و سرگردانیهای روزمره اشاره میکند. در عین حال، به امید و تلاش برای بهبود شرایط نیز پرداخته و به انسانها یادآوری میکند که باید از تجربیات گذشته عبرت بگیرند. در آخر، شاعر به تجربههای تلخ و شیرین زندگی اشاره میکند و بر اهمیت تلاش برای روشنایی و امید در زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ما مانند سایهای از کسانی که در این دنیا ناتوانی و کمبود دارند، در تبعید زندگی میکنیم. شخصی که طاقت و توانش به پایان رسیده است، ما نیز نشانی از آن طاقت هستیم.
هوش مصنوعی: نگرانی و ناتوانی ما باعث شده است که ارزش واقعی خود را از دست بدهیم. اگر فقط یک بار پلک بزنیم و از خواب غفلت بيدار شویم، به حقیقت و ذات اصلیمان پی میبریم.
هوش مصنوعی: افشاندن دامن از وسایل دنیا کار سختی نیست، اما کمی از جرأت و شجاعت ما کسر شده است.
هوش مصنوعی: هیچکس نیست که مانند شمع، با داغی و ناپاکیها، خود را پنهان کند و در جستجوی آرامش باشد.
هوش مصنوعی: حرص و ولع برای به دست آوردن چیزهایی که مورد نیاز نیست، به اندازهای آسیبزننده است که میتواند به میهمانانی که در سفره قناعت هستند، آسیب برساند. ما باید به نعمتهایی که داریم، بسنده کنیم و از کنجکاوی و دخالت در امورات دیگران دوری کنیم.
هوش مصنوعی: از زبان و بار گناهی که از همراهی دیگران به دوش میکشیم، مانند یاد آنانی که رفتهاند، گل میروید. ما آینهای برای عبرتگیری هستیم.
هوش مصنوعی: زمانی بود که زندگی در تنهایی برای ما ارجمند و دلنشین بود، اما اکنون به خاطر اختلاط با دیگران و از دست دادن حریم خصوصی، دیگر حرمت و ارزش خود را از دست دادهایم.
هوش مصنوعی: همچنین مانند مینای شفاف، از جبههٔ ما هیچ چیز کم نشده است. ما در حال نوشیدن هستیم، اما در عین حال احساس خجالت و ناتوانی میکنیم.
هوش مصنوعی: با وجود همه ناامیدی، روزگار بدبختان همچنان پررنگ و روشن است، مانند شبی که در آن معصیت میشود، اما همچنان ما مانند عاشقانی هستیم که به صبح رحمت امیدواریم.
هوش مصنوعی: ما یک اثر هنری هستیم که میتوانیم به دو شکل مختلف تجسم شویم: یا به عنوان یک عالم که نقشها را میکشد و یا به عنوان کسی که در خیال خود تصویری زیبا و خیالانگیز را زنده میکند. در هر حال، ما مانند موی صورت در دستان هنرمند هستیم که میتواند ما را به هر شکلی درآورد.
هوش مصنوعی: ما یک نگاه مختصر داریم که میتواند خانه را روشن کند، و هیچگاه مانند شعلهای که بیپروا میسوزد، فرصتی برای دودمانمان فراهم نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون همایان جیفه پیش کرکسان انداختیم
لاجرم بر کرکسان اکنون همایی یافتیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.