ز دشت بیخودی میآیم از وضع ادب دورم
جنونی گر کنم ای شهریان هوش معذورم
ز قدر عاجزیها غافلم لیک اینقدر دانم
که تا دست سلیمان میرسد نقش پی مورم
جهان در عالم بیگانگی شد آشنای من
سراب آیینهام گل میکند نزدیکی از دورم
همان بهترکه خاکستر شوم در پردهٔ عبرت
نقاب از روی کارم بر نداری خون منصورم
برو زاهد برای خویش هر کس مطلبی دارد
تو محو و من تغافل اشتیاق جنت و حورم
به اقبال تپیدن نازها دارد غبار من
کلاه آرای عجزم بر شکست خویش معذورم
سجودی بست بار هستی آخر بر جبین من
چهسان سر تابم از حکم خمیدن دوش مزدورم
اگر صدق طلب دست ز پا افتادگان گیرد
به مستی میرساند لغزش مژگان مخمورم
به خون پیچیده میبالم نفس دزدیده مینالم
دمیدنهای تبخالم چکیدنهای ناسورم
مکش ای ناله دامانم مدر ای غم گریبانم
سرشکی محو مژگانم چکیدن نیست مقدورم
خلل تعمیر سیلاب حوادث نیستم بیدل
بنای حسرتی در عالم امید معمورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود نسبت به زندگی و جنون صحبت میکند. او از دنیای بیخودی و جنون خود میگوید و به ناتوانیهایش اعتراف میکند، اما در عین حال میفهمد که در مقایسه با دست سلیمان، تنها یک نقطه کوچک است. او دنیای بیگانگی را برای خود آشنا کرده و در تلاش است تا به تحولی درون خود دست یابد. شاعر به مضامین عبرت، عشق و اشتیاق به جنت و حور اشاره میکند و در نهایت به غم و تنهایی خود میپردازد و از خللهای موجود در زندگیاش صحبت میکند. او در این مسیر به آرامی در حال درک حقیقت وجود خود است.
هوش مصنوعی: از فضای بیخودی بیرون میآیم و حالتی شگفتانگیز دارم. از قواعد و آداب دور شدهام و اگر به جنون برسم، به خاطر این حالتی که دارم، نمیتوانم به عقل و هوش مردم توجه کنم.
هوش مصنوعی: من از محدودیتها و ضعفهای خود بیخبر نیستم، اما میدانم که تا زمانی که قدرت و امکانات سلیمان وجود دارد، من هم میتوانم به اندازهای از آن بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: در دنیای بیگانگی، با این حال من به آشنایی رسیدهام. مانند تصاویر در آینه، در دوری از نزدیک بودن، احساس نزدیکی میکنم.
هوش مصنوعی: بهتر است که به حالت خاکستر درآیم و کسی از رازهای کارهایم باخبر نشود، حتی اگر به قیمت پنهان ماندن مصیبت و مشکلاتم باشد.
هوش مصنوعی: برو ای زاهد و به فکر خودت باش، هر کسی نظری دارد. تو در حیرتی و من از روی بیتوجهی به آرزوهایم در مورد بهشت و حور.
هوش مصنوعی: در روزگار خوشبختی، ناز و کرشمههای من توجهها را جلب میکند. من به خاطر شکستهای خودم میتوانم این وضعیت را درک کنم و خود را عذرخواهی کنم.
هوش مصنوعی: من به نهایت بار زندگی تسلیم شدم و سرم را به خاک میگذارم. اما چگونه میتوانم از حکم این تحمیل و خضوع در برابر آن مزدور تاب بیاورم؟
هوش مصنوعی: اگر حقیقت به دست افرادی که وا ماندهاند برسد، میتواند آنها را به حالتی مستی و سرخوشی برساند و لغزشهای مژگان فردی مست را نمایان کند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالتی از درد و رنج اشاره میکند. او احساس میکند که در خون و غم خود غوطهور است و به خاطر این وضعیت ناگوار، نفسش به سختی میآید و میرود. این حالات تب و تبخیر نشاندهنده ناراحتیهای عمیق اوست که به نوعی در حال چکیدن و سرریز شدن از زخمها و دردهایش است. او به وضوح از مشکلات و دردهایی که تحمل میکند، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای غم، دیگر ناله و فریاد مرا نزن؛ گریهام را در دامن خود نگیر. دیگر نمیتوانم اشکی را که در چشمانم نشسته است بریزم.
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر مشکلات و حوادث قرار نمیگیرم؛ همچنین در دنیای امید، ساختمانی از حسرت برای خود نساختهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
ز دشت بیخودی میآیم از وضع ادب دورم
جنونی گر کنم ای شهریان هوش معذورم
هزاران آفرین طغرل به عجز حضرت بیدل
ز دشت بیخودی میآیم از وضع ادب دورم
فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشورم
قبای دار کوتاه است بر بالای منصورم
چنان باریک بین گردیده ام از عاقبت بینی
که جوی شهد آید در نظر چون نیش زنبورم
ز صحرای شکرریز قناعت گوشه ای دارم
[...]
الا یا ایها الساقی بده جامی که مخمورم
مگر می وارهارند جان از این غمهای پر زورم
الا یا ایها الناصح مکن منعم ز میخانه
که من موسی و این ارض مقدس هست چون طورم
الا یا ایها الواعظ تو از تقصیر من بگذر
[...]
شعورت خواه مستم وانماید خواه مخمورم
چو ساغر میکشی دارد ازین اندیشهها دورم
نفس بیطاقتی را مفت ساز خویش میداند
همین پر میفشانم آشیانی نیست منظورم
مهیای گدازم آنقدر از شوق دیدارش
[...]
ز معمار خرابی بس که همچون گنج معمورم
چو مرهم عاقبت گل میکند از زخم ناسورم
جز آهنگ محبت نیست در مضراب من دیگر
همین «عشاق » میآید به گوش از ساز تنبورم
مرا اندیشه هجر و خیال وصل کی باشد؟!
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.