چو شمع از انفعال آگهی بیتاب میگردم
به صیقل میرسد آیینه و من آب میگردم
حیا چون موج گوهر شوخی از سازم نمیخواهد
اگر رنگم در گردش زند بیتاب میگردم
ندانم درد دل جوشیدهام یا نیش فصادم
نوا خون است سازی را که من مضراب میگردم
به ضبط اشک برق مزرع شوقم مشو ناصح
نهال نالهام بیگریه کم سیراب میگردم
غبار ما و من از صاف معنی غافلم دارد
اگر زین جوش بنشینم شراب ناب میگردم
خیال هستیام صد پرده بر تحقیق میبافد
ز ناموس کتان گر بگذرم مهتاب میگردم
خمی بر دوش همت بستهام از قامت پیری
کشم زین ورطه تا رخت هوس قلاب میگردم
درین صحرا که جز عنقا ندارد گرد پیدایی
سیاهی گر کنم خورشید عالمتاب میگردم
به دیر و کعبهام آوازهٔ ناقدردانیها
سرم گر محرم زانو شود محراب میگردم
ندامت آبیاریهای کشت غم جنون دارد
به چشم تر گهرها بسته چون دولاب میگردم
تمیز از طینت من ننگ غفلت میکشد بیدل
به چشم هرکه خود را میرسانم خواب میگردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد و از حالتهای درونی خود صحبت میکند. او مانند شمعی است که از انفعال درمیآید و به تلاطم میافتد. این احساسات در جملات بیشتری ادامه دارد، از جمله به توصیف درد و شوق خود و تأثیرات حسرت و غم بر دلش میپردازد. به نظر میرسد که او در جستجوی روشنی و سروری است، و چندین بار به تضاد بین تاریکی و روشنایی اشاره میکند. همچنین به نوسانات و تناقضات زندگی و تجربیاتش در مسیر عشق و خودشناسی اشاره میکند. در کل، این شعر منعکسکنندهی احساسات عمیق و ناامیدی، جستجوی هویت و تلاش برای رسیدن به آرامش درونی است.
هوش مصنوعی: مثل شمع که از عدم فعالیت و بیحرکتی خسته میشود، من نیز به شدت بیتاب هستم. هرگاه که دیگران تلاش میکنند مرا روشن و شفاف کنند، من مثل آب میشوم و به حالت پذیرش و انعطاف درمیآیم.
هوش مصنوعی: حیا مانند موجی است که به شوخی و لطافت نزدیک نمیشود. اگر رنگ من در حال گردش باشد، احساس بیتابی میکنم.
هوش مصنوعی: نمیدانم آیا دلم پر از درد شده یا اینکه شعرم به من آسیب میزند. این حس شبیه نوا یا ساز است که من در حال نواختن آن هستم.
هوش مصنوعی: ای رفیق، نکن مرا به زانو درآوری؛ چرا که درخت آرزوهایم بدون اشک و ناله، به اندازه کافی سیراب نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر از خودم و دغدغههایم فاصله بگیرم و در آرامش قرار بگیرم، به حقیقت ناب و خالصی دست پیدا میکنم که از آن غافل بودم.
هوش مصنوعی: خیال وجود من به شکلهای مختلفی در تلاش است تا واقعیت را بپوشاند، و اگر از محدودیتها بگذرم، میتوانم به زیبایی و روشنایی دست یابم.
هوش مصنوعی: بار سنگینی از تلاش و اراده را بر دوش دارم و با وجود پیری، خود را از این چاله و چاه بیرون میکشم. به دنبال اهداف و آرزوهایم هستم و تلاش میکنم تا آنان را به دست آورم.
هوش مصنوعی: در این بیابان که هیچ نشانی از موجودات نیست، اگر به دنبال تاریکی بروم، میتوانم همچون خورشید درخشان باشم.
هوش مصنوعی: اگر به معبد و کعبه بروم و کسی نتواند قدر محبت و قدردانی را درک کند، احساس ناچیزی در من به وجود میآید. اگر در کنار کسی که به او نزدیک هستم، زانو بزنم، تمام وجودم به سمت احترام و عبادت خواهد رفت.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعری از حس پشیمانی و درد ناشی از عشق و جنون سخن میگوید. او احساس میکند که گریه و اندوهش به مانند آبیاری درختان غم است. همچنین، به دلیل این احساسات، به دور خود میچرخد و زندگیاش مانند چرخهای آسیاب در حال چرخش و تکرار است. این توصیفها نشاندهندهی عمق حزن و ناامیدی او هستند.
هوش مصنوعی: ننگ بیتوجهی از ذات من جدا میشود، بیدل. در نظر هرکسی که به خود میرسم، خواب و آرامش مییابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه بهر آب از سوز دل بیتاب می گردم
که چون تبخال من از تشنگی سیراب می گردم
سفیدی کرد چشمم را کف دریای نومیدی
همان من در تلاش گوهر نایاب می گردم
پر از گوهر کنم گر چون صدف دامان سایل را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.