گنجور

 
بیدل دهلوی

تو می‌رفتی و من شور قیامت ساز می‌کردم

شکست رنگ تا پر می‌فشاند آواز می‌کردم

اگر ناموس الفت‌ها نمی‌شد مانع جرأت

چو شوخی آشیان در دیدهٔ غماز می‌کردم

حیا رعنایی طاووس از وضعم نمی‌خواهد

وگرنه با دو عالم رنگ یک پرواز می‌کردم

خجل چون صبح از خاکستر بیحاصل خویشم

نشد آیینه‌ای را یک نفس پرداز می‌کردم

عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی

که همچون سرمه در چشم دو عالم ناز می‌کردم

درین محفل نمی‌یابد سپند بینوای من

گریبانی‌که چاک از شعلهٔ آواز می‌کردم

وفا منع تمیز شادی و غم می‌کند ورنه

نواها انتخاب از طالع ناساز می‌کردم

عنان ناله می‌بودی اگر در ضبط تمکینم

چو خاموشی وطن در پرده‌های راز می‌کردم

به خامی سوخت چون برقم خیال زندگی پختن

به این نومیدی انجامی دگر آغاز می‌کردم

گر از دستم گشاد کار دیگر برنمی‌آید

به حال خویش می‌بایست چشمی باز می‌کردم

اگر بیدل بجایی می‌رسیدم از پر افشانی

به آهنگ ز خود رفتن هزار انداز می‌کردم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
بیدل دهلوی

همین شعر » بیت ۱

تو می‌رفتی و من ساز قیامت باز می‌کردم

شکست رنگ تا پر می‌فشاند آواز می‌کردم

طغرل احراری

خوشا از مصرع سلطان اورنگ سخن طغرل

تو می‌رفتی و من شور قیامت ساز می‌کردم!

صائب تبریزی

اگر بی‌پرده در گلزار افغان ساز می‌کردم

زر گل را سپند شعله آواز می‌کردم

نکردم رو تُرُشْ از سرزنش در عاشقی هرگز

زبان چون شمع دایم در دهان گاز می‌کردم

کنون از سایه خود می‌کنم وحشت خوش آن جرأت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

خوشا ذوقی‌ که از دل عقده‌ای‌ گر باز می‌کردم

همان چون دانه بهر خویش دامی ساز می‌کردم

به صحرایی ‌که دل محمل‌کش شوق تو بود آنجا

غباری‌ گر ز جا می‌جست من پرواز می‌کردم

به بزم وصل‌، فریادم نبود از غفلت آهنگی

[...]

طغرل احراری

به مضراب دگر قانون عشقت ساز می‌کردم

نوای پرده «عشاقت » از «شهناز» می‌کردم!

چو مرغ بی پر و بالم من از افتادگی لیکن

به سویت بی‌توقف چون نگه پرواز می‌کردم!

به محض لطف سوی کلبه من می‌خرامیدی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه