تو میرفتی و من شور قیامت ساز میکردم
شکست رنگ تا پر میفشاند آواز میکردم
اگر ناموس الفتها نمیشد مانع جرأت
چو شوخی آشیان در دیدهٔ غماز میکردم
حیا رعنایی طاووس از وضعم نمیخواهد
وگرنه با دو عالم رنگ یک پرواز میکردم
خجل چون صبح از خاکستر بیحاصل خویشم
نشد آیینهای را یک نفس پرداز میکردم
عصای مشت خاک من نشد جولان آهویی
که همچون سرمه در چشم دو عالم ناز میکردم
درین محفل نمییابد سپند بینوای من
گریبانیکه چاک از شعلهٔ آواز میکردم
وفا منع تمیز شادی و غم میکند ورنه
نواها انتخاب از طالع ناساز میکردم
عنان ناله میبودی اگر در ضبط تمکینم
چو خاموشی وطن در پردههای راز میکردم
به خامی سوخت چون برقم خیال زندگی پختن
به این نومیدی انجامی دگر آغاز میکردم
گر از دستم گشاد کار دیگر برنمیآید
به حال خویش میبایست چشمی باز میکردم
اگر بیدل بجایی میرسیدم از پر افشانی
به آهنگ ز خود رفتن هزار انداز میکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه احساسات عمیق و غمگینی را توصیف میکند که ناشی از جدایی و ناکامی در عشق است. او به دلایل مختلفی که مانع از ابراز عشقش میشود اشاره میکند و آرزو دارد که میتوانست با آزادی و جسارت بیشتری ابراز احساسات کند. در این شعر، او به مرور ناکامیها و ناتوانیهای خود میپردازد و بر این نکته تأکید میکند که اگرچه میخواهد، اما توانایی نشان دادن احساساتش را ندارد. شاعر از ناتوانی در یافتن شادی و سرخوشی در زندگی صحبت کرده و حسرت میخورد که نتوانسته عشق و امید را در وجود خود زنده کند.
هوش مصنوعی: تو در حال رفتن بودی و من طوری رفتار میکردم که گویی دنیای جدیدی در حال به وجود آمدن است. احساسات و رنگها را جوری به نمایش میگذاشتم که صدای دلنشینم به گوش برسد.
هوش مصنوعی: اگر ارتباطات عاطفی و محبتها مانع از جُرات و جسارت من نمیشد، مثل یک شوخی به شنیدن حرفهای دیگران بیتوجهی میکردم.
هوش مصنوعی: حیا و شرم من به خاطر شرایطی که دارم، اجازه نمیدهد که مانند طاووسی زیبا و خیرهکننده بروز پیدا کنم. در غیر این صورت، میتوانستم با دو جهان درخشش و زیبایی داشته باشم و زندگیام را به پرواز درآورم.
هوش مصنوعی: من احساس شرمندگی میکنم مانند صبح که از خاکستر بیفایده سر برمیآورد. هیچ وقت نتوانستم حتی یک بار خودم را به شکل یک آیینه درآورم.
هوش مصنوعی: عصای من که از خاک ساخته شده، نتوانست مثل آهو که با ناز در چشم دو عالم جلوه میکند، تأثیری داشته باشد.
هوش مصنوعی: در این جمع، گریبانی که من با شعلههای آوازم از آن پارهپاره شدم، جایی ندارد.
هوش مصنوعی: وفا باعث میشود که نتوانیم شادی را از غم تشخیص دهیم، و اگر این وفا نبود، من میتوانستم از سرنوشتهای نامناسب انتخابهای بهتری داشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر توانایی فریاد زدن داشتم، این نالهام را در سکوتی که در دل رازها نهفته است، به تصویر میکشیدم.
هوش مصنوعی: در زمان ناآگاهی و بیتجربگی، مانند برقی که در آتش میسوزد، به زندگی فکر میکردم، اما با وجود این ناامیدی، همواره به دنبال شروعی جدید بودم.
هوش مصنوعی: اگر کار من از دستم خارج شده و نمیتوانم کاری دیگر انجام دهم، باید به حال خودم توجه میکردم و بینایی را میگشودم.
هوش مصنوعی: اگر به جایی میرسیدم که بتوانم خود را نشان دهم، به جای خودستایی و پرشور بودن، هزاران بار تلاش میکردم تا از خودم فاصله بگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
تو میرفتی و من ساز قیامت باز میکردم
شکست رنگ تا پر میفشاند آواز میکردم
خوشا از مصرع سلطان اورنگ سخن طغرل
تو میرفتی و من شور قیامت ساز میکردم!
اگر بیپرده در گلزار افغان ساز میکردم
زر گل را سپند شعله آواز میکردم
نکردم رو تُرُشْ از سرزنش در عاشقی هرگز
زبان چون شمع دایم در دهان گاز میکردم
کنون از سایه خود میکنم وحشت خوش آن جرأت
[...]
خوشا ذوقی که از دل عقدهای گر باز میکردم
همان چون دانه بهر خویش دامی ساز میکردم
به صحرایی که دل محملکش شوق تو بود آنجا
غباری گر ز جا میجست من پرواز میکردم
به بزم وصل، فریادم نبود از غفلت آهنگی
[...]
به مضراب دگر قانون عشقت ساز میکردم
نوای پرده «عشاقت » از «شهناز» میکردم!
چو مرغ بی پر و بالم من از افتادگی لیکن
به سویت بیتوقف چون نگه پرواز میکردم!
به محض لطف سوی کلبه من میخرامیدی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.