شب جوش بهاری به دل تنگ شکستم
گل چید خیال تو و من رنگ شکستم
مژگان بهم آوردم و رفتم به خیالت
پرهیز تماشا به چه نیرنگ شکستم
خلوتکدهٔ غنچه طربگاه بهار است
در یاد تو خود را به دل تنگ شکستم
هر ذره بهکیفیت دل مست خروشیست
این شیشه ندانم به چه آهنگ شکستم
بیبرگیام ازکلفت افسرده دلیهاست
دستی که ندارم ته این سنگ شکستم
آخر به در یاس زدم حلقهٔ پیری
فریاد که نی چنگ شد و چنگ شکستم
خون گشتن دل باعث واماندگیام بود
تا آبلهای در قدم لنگ شکستم
گرد هوسی چند نشاندم به تغافل
کونین صفی بود که بیجنگ شکستم
شبگیر سرشک اینهمهکوشش نپسندد
در لغزش پا منزل و فرسنگ شکستم
در بزم هوس مستی اوهام جنون داشت
صد میکده مینا به سر سنگ شکستم
از ششجهتم گرد سحر آینهدار است
چون شمع چهگویم چقدر رنگ شکستم
خون در جگر از شیشهٔ خالی نتوان کرد
بیدرد دلی داشتم از ننگ شکستم
بیدل نکشیدم الم هرزه نگاهی
آیینهٔ راحتکدهٔ رنگ شکستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با احساسات عمیق و دردناک خود دربارهٔ عشق و فقدان سخن میگوید. او به یاد محبوبش در بهار و لحظات رؤیایی میافتد، اما همزمان از دل تنگی و شکستهگی خود نیز میگوید. تصویرهایی از گل و غنچه، حسهای لطیف و دردمندانه را به تصویر میکشد. شاعر حالتی از ناامیدی و رنج را در ارتباط با عشق، زندگی و پیری تجربه میکند و به نوعی بازتابی از احساسات انسانی را در قالب تصویرهای شاعرانه ارائه میدهد. او احساس میکند که این زندگی و عشق او را به مرز شکست و واماندگی کشانده است. در نهایت، این شعر نگاهی عمیق به بیدل بودن و احساس شکست در عشق دارد.
هوش مصنوعی: در دل شادابی بهاری، وقتی احساس ناراحتی میکردم، گلی چیدم و به یاد تو افتادم، که حس و حال من را تغییر داد.
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و دلربایت را به خاطر میآورم و در خیال تو به سر میبرم، از تماشای تو دوری میکنم چون میدانم این یک فریب است که مرا میشکند.
هوش مصنوعی: در مکانی آرام و خصوصی که گلها شکوفا میشوند و بهار را جشن میگیرند، به یاد تو، دل خود را به تنگی و شکستهحالی دمی سپردم.
هوش مصنوعی: هر قسمتی از شیشه به نوعی از دل شاد و پر شور است و نمیدانم چرا و به چه دلیلی این شیشه را شکستم.
هوش مصنوعی: من از بیبرگی رنج میبرم و دلم غمگین است؛ دستی دارم که به سر این سنگ شکسته نمیرسد.
هوش مصنوعی: در نهایت به درخت یاس نزدیک شدم. پیری فریاد زد که نه، این دیگر نه چنگی است و نه توانستم چنگ را سالم نگه دارم.
هوش مصنوعی: دل من به شدت نگران و آزرده شده بود و این باعث شد تا دچار مانع و مشکلاتی شوم، به طوری که در میانه راه، لنگان و با مشکلاتی مواجه شدم.
هوش مصنوعی: من در میان گرد و غبار هوسها و آرزوها به صورت بیتوجه و از روی بیخیالی، صفی از موانع و دشواریها را شکست دادم، گویی بدون نیاز به جنگ و تلاش، به راحتی از آنها عبور کردم.
هوش مصنوعی: در انتهای شب، اشکها و تلاشهایی که کردم، خوب نیست که به خاطر یک لغزش در قدم، مسافت و هدفم را از دست بدهم.
هوش مصنوعی: در فضایی پر از آرزو و خوشگذرانی، او به شدت تحت تأثیر احساسات و جنون قرار داشت. من در میان بسیاری از میکدهها، با دلی شکسته و نگاهی ناپایدار زندگی میکردم.
هوش مصنوعی: در زندگی من، همه چیز به نوعی به زیبایی و جادو مرتبط است، اما من مثل شمعی هستم که در حال ذوبشدن است و نمیدانم چقدر از زیبایی و روحیه خویش را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: نمیتوان به سادگی از احساسات عمیق و درد درون گذشت، چون وقتی که دل شکسته باشد، حتی نمیتوان از شیشهی خالی هم یاری جست. در واقع، از ننگ و عذاب ناشی از شکست، دلی پر از درد و رنج داشتم.
هوش مصنوعی: من به خاطر بیمحلی و بیتوجهی دیگران، حسرتی برای خودم ایجاد نکردم و نمیخواهم درد و رنجی که در دل دارم را با دیگران تقسیم کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.