بی نم خجلت نمیباشد سر و کار طمع
جنس استغنا عرق دارد به بازار طمع
غیر نومیدی علاج اینقدر امراض چیست
عالمی پر میزند در نبض بیمار طمع
عم در حسرت شد و یک طوق قمری خم نبست
خجلت بیحاصلی بر سروگلزار طمع
آسمان خمیازهٔ یأس تو خرمن میکند
ای هوس بردار دست از شکل انبار طمع
بینیازی تابع اندیشهٔ اغراض نیست
خدمت همت محال است از پرستار طمع
بهر تعمیر خیالی کز نفس ویرانتر است
خاک دهر از آبرو گل کرد معمار طمع
زجر عبرت نیست تنبیه سماجت پیشگان
لب گزیدن نشکند دندان اظهار طمع
درخور جان کندن از اغراض میباید گذشت
عمرها شد مرگت از پا میکشد خار طمع
از کمال خویش غافل نیست استعداد خلق
شور اقبال گدا میباشد ادبار طمع
بزم چندین حسرت آنسوی قیامت چیدهایم
باید از شخص امل پرسید مقدار طمع
گر همه بر آسمان خواهی نظر برداشتن
چون مژه بی سرنگونی نیست دیوار طمع
از خرد جستم طریق انتعاش کام خلق
دست بر هم سود و گفت این است دیوار طمع
نیست موقوف سوال ابرام طبع دون حسب
بستن لب هم کمر بسته است در کار طمع
بی نیازی بیدل آخر احتیاج آمد به عرض
محرم راز غنایم کرد آثار طمع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد طمع و عواقب آن سخن میگوید. شاعر به بیان خجلت و بیثمر بودن طمع میپردازد و میگوید که ناامیدی درمان بسیاری از دردهاست. او به تشبیهاتی از طبیعت و زندگی اجتماعی میپردازد و نشان میدهد که طمع همچون بیماریای است که میتواند فرد را گرفتار کند. همچنین از زحمات و زجرهایی صحبت میکند که به خاطر طمع به وجود میآید و اینکه باید از این احساس رهایی یابیم. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که نیازی به رهایی از طمع نیست، چرا که آن خود به تنهایی مانع رسیدن به کمال و خوشبختی میشود.
هوش مصنوعی: این شعر میگوید که اگر کسی فاقد توانایی و ویژگیهای لازم باشد، نمیتواند در دنیای پررقابت و پرطرفداری، مانند بازار، خود را نشان دهد. در واقع، ناتوانی و بیخبر بودن از خواستهها و نیازها سبب میشود که او در برابر دیگران شرمنده باشد. در مقابل، کسی که خود را بینیاز و مستقل از دیگران احساس میکند، به نوعی پیشرفت کرده و نمیتواند تحت تأثیر طمع و ہواخواهی دیگران قرار گیرد.
هوش مصنوعی: جز نومیدی، برای درمان این همه بیماریها چه چیزی وجود دارد؟ در حالی که جهانیان به نبض بیماران امید و آرزو میزنند.
هوش مصنوعی: عم در آرزوی چیزی مانده و از شرف و زیبایی خود بینتیجه و خجلتزده است. این احساس ناامیدی و بینتیجگی او را در یک فضای پر از زیبایی و جوانی محصور کرده و به نظر میرسد که نتوانسته به خواستههایش برسد.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر ناامیدی تو به حالت بیحوصلگی درآمده است، ای کسی که از خواستههایت دست برنداشتهای؛ بهتر است از آرزوهای بیپایه و طمعهای بیثمر فاصله بگیری.
هوش مصنوعی: بینیازی به وابستگیهای غیرمعقول نیست و برای دستیابی به اهداف بزرگ، باید با نگرش مثبت و خالصانه اقدام کرد. تنها با کمال نیت و دوری از طمع میتوان به موفقیتهای واقعی دست یافت.
هوش مصنوعی: به خاطر بازسازی تصویری که از وجود و روح خود دارم، مُعمار آرزو، زمین را که از اعتبار و آبرو خالی است، به زیبایی و گل کاری درمیآورد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تحمل سختیها و زحمتها، نشانهٔ عبرت و یادآوری نیست، بلکه بیشتر به خاطر پافشاری و stubbornness افراد قدیمی است. اگر کسی بر طمع و خواستههای خود اصرار کند، این کار موجب نمیشود که او از شکست یا دردسر بترسد. زندگی پر از چالشهاست و بایستی با حکمت و خودداری با آنها برخورد کرد.
هوش مصنوعی: برای رهایی از خواستهها و آرزوهای دنیوی، باید جان خود را فدای آن کرد. سالها میگذرد و این آرزوها از پا در میآورند و به مرگ نزدیک میکنند.
هوش مصنوعی: افراد معمولاً از تواناییهای خود غافل نیستند و این نشاندهندهی بیمیلی و ناامیدی آنان در برابر فرصتها و شانسهایی است که ممکن است به دست آورند.
هوش مصنوعی: در مجالس و جمعها، حسرتهای زیادی برای روز قیامت آماده کردهایم. باید از فردی که بیخبر و ناکارآمد است بپرسیم که چقدر به آرزوها و امیدهای بیپایه خود دل بسته است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به آسمان نگاه کنی، مانند این است که مژگان خود را از زمین برنمیدارند؛ زیرا دیوار طمع هیچگاه به سرنگونی نمیرسد.
هوش مصنوعی: از دانایی و خرد به دنبال راهی برای خوشبختی و رفاه مردم برآمدم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که این دیوار، نماد آرزوهای بیپایان و طمعهای انسانی است.
هوش مصنوعی: سوال کردن و اصرار ورزیدن، برای کسی که بیپایه و ناتوان است فایدهای ندارد. او همچنان که به رشتهی خواستههایش وابسته است، در پی رسیدن به طمعهایش میدود.
هوش مصنوعی: درد و نیاز بیدل به پایان رسید و حالا وقت آن است که رازهای عمیق و ارزشمند را در میان دوستان و آشنایان به اشتراک بگذارد. به عبارتی، وقتی از بینیازی و توانمندی برخوردار شد، دیگر جایی برای طمع و خواستههای بیهوده باقی نمانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آبرو رامی برد از چهره اظهار طمع
ابر آب روی مردان است گفتار طمع
خواری روی زمین خاری است از دیوار او
زرد رویی یک گل است از طرف دستار طمع
در زمینش گر گل بی خار کارد باغبان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.