غم نهتنها بر دلم نالید و بس
عیش هم بر فرصتم خندید و بس
گر طواف کعبهٔ درد آرزوست
میتوان گرد دلم گردید و بس
چون گلم زین باغ عبرت دادهاند
آنقدر دامن که باید چید و بس
جاده چون طی شد حضور منزل است
رشته میباید به پا پیچید و بس
علم دانش یک قلم هیچ است و پوچ
اینقدر میبایدت فهمید و بس
صحبت دل با نفس معکوس بود
سبحه اینجا رشته گردانید و بس
دل حرم تا دیر در خون میتپید
خانه راه خانه میپرسید و بس
چون شرر در راه کس گردی نبود
شرم فرصت چشم ما پوشید و بس
بر بهار عیش مینازد غنا
بیخبرکاینگل قناعت چید و بس
بیقرارم داشت درد احتیاج
نالهای کردم که کس نشنید و بس
منزل مقصود پرسیدم ز اشک
گفت باید یک مژه لغزید و بس
بیدل اسباب جهان چیزی نبود
زندگی خواب پریشان دید و بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس غم و ناامیدی شاعر میپردازد. او میگوید که غم بر دلش نشسته و لذتها نیز فقط به تمسخر او میپردازند. شاعر اشاره میکند که اگر هم در پی آرزوها باشد، تنها باید در دلش بگردد. او از زندگی پر از عبرت و درد صحبت میکند و بیان میکند که علم و دانش به تنهایی ارزشی ندارد. در سرای دلش، همیشه درد و اشک وجود دارد و او به دنبال راهی برای رسیدن به آرامش و مقصد است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که زندگی نمیتواند بیشتر از یک خواب پریشان باشد و باید با قناعت زندگی کرد.
هوش مصنوعی: غم فقط بر دل من تکیه نکرد، بلکه شادی نیز فرصتی را برای خود پیدا کرد و از آن لذت برد.
هوش مصنوعی: اگر در پی طواف کعبه درد و آرزو هستی، میتوانی فقط دور دل من بچرخی و همین کافی است.
هوش مصنوعی: من از این باغ عبرت به قدری گل میچینم که دامنم پر از گلهای زیبا شده است و همین برای من کافیست.
هوش مصنوعی: وقتی که راه طی شده و به مقصد رسیدی، دیگر نیازی به ادامه مسیر نیست و باید در همانجا بایستی و از آرامش آنجا بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: علم و دانش بهتنهایی بیفایده و بیارزش است، فقط همین را باید درک کنی و بس.
هوش مصنوعی: دل با خود سخن میگفت و نتیجهاش این بود که در اینجا به دور خود میچرخد و تنها همین، مهم است.
هوش مصنوعی: دل در حرم تا دیروقت در حال تپش و درد بود و خانه فقط به دنبال راه خانهاش میگشت.
هوش مصنوعی: زمانی که تو مانند شعلهای در مسیر کسی قرار میگیری، هیچکس از شرم و حیا نمیتواند فرصت را از چشمان ما پنهان کند و فقط همین بس.
هوش مصنوعی: بهار با شادی و سرور خود به دیگران میبالد، اما غافل است که این گل، فقط به قناعت و رضا بسنده کرده است و هیچ چیز بیشتر نمیخواهد.
هوش مصنوعی: من در حالتی بیقراری به سر میبرم و از شدت نیاز و درد، نالهای سر دادم که هیچکس صدایم را نشنید و این درد برایم تمام شدنی نیست.
هوش مصنوعی: وقتی از اشک درباره هدف نهایی سوال کردم، او گفت برای رسیدن به آن تنها کافی است که یک مژه بزند و بس.
هوش مصنوعی: دنیا تنها یک خواب آشفته است و هیچ چیز دیگری برای زندگی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.