ای بیخودی بر آینهٔ وهم رنگ ریز
یعنی غبار ما به سر نام و ننگ ریز
شور شکستشیشهدر اینبزمقلقل است
چندی به جام وهم شراب ترنگ ریز
موقوف گریه نیست بساط بهار عجز
خونت نماند برجگر از چهره رنگ ریز
ای جستجو اگر هوس آرمیدنیست
ما را بجای آبله در پای لنگ ریز
روزی دو در وفاکدهٔ فقر صبر کن
بر شیشهخانهٔ هوسی چند سنگ ریز
رنگ ادب نریختی از شرم آب شو
گوهر نبستهای چو عرق بیدرنگ ریز
یک دشت وحشت است چمنزار کاینات
آیینهٔ خیال ز داغ پلنگ ریز
ای نوبهار، بیهوده نقاش وحشتی
یک برگ گل زعالم تصویر رنگ ریز
دلهای خلق قابل تأثیر عجز نیست
پرواز ناله در پر و بال خدنگ ریز
عمریست امتحانکدهٔ درد الفتیم
یارب دل گداختهٔ ما ز سنگ ریز
آرامگاه وحشت رنگند غنچهها
خونم بر آستانهٔ دلهای تنگ ریز
مفت است اگر به وهم غنا متهم شوی
چون تار، ساز آنچه نداری ز چنگ ریز
تا وعدهگاه خنجر نازت کشیدهام
خون فسردهایکه چهگویم چه رنگ ریز
غارت سرشتهٔ نگه کافر توایم
یاد از غبار ماکن و طرح فرنگ ریز
بیدل مآل هستی موهوم ما فناست
این قطره را همان به دهان نهنگ ریز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین ناامیدی، عشق و پیچیدگی های زندگی میپردازد. شاعر با تصاویری خیالانگیز از شیشه و رنگ، به وضعیت دل و احساسات انسانی اشاره میکند. او به چالشهای زندگی و تلاش برای رسیدن به آرامش در میان وحشت و درد اشاره دارد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که زندگی و احساسات ما به گونهای غیرواقعی و زودگذر هستند، و هیچ چیز نمیتواند از واقعیت مرگ و فنا فرار کند. بخشی از شعر نیز به مفهوم فقر و بیاعتباری در مواجهه با زیباییهای مصنوعی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در عالم بیخودی به سر میبری، بر آینه ذهن و تصور خود رنگ و لعاب میپاشی، یعنی که غبار ما را بر نام و ننگ خود بریز.
هوش مصنوعی: در این میخانه، غوغای شکسته شدن شیشهها به وضوح حس میشود. لحظاتی در جام پر از خیال و شراب، نغمهای به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: بهار و زیبایی زندگی به خاطر غم و اندوه نیازی به گریه ندارد. اگر خون و احساسات عمیق تو بر چهرهات دیده شود، از نشانهای رنج و عجز تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای جستجو، اگر خواهان آرامش و راحتی هستی، ما را به جای زخمی که بر پای ماست، به سمت چیزی بیاور که مانند آبله نیست.
هوش مصنوعی: یک روز در جایی که افراد برای وفا و صداقت جمع شدهاند، باید بر درد و رنج خود صبر کنی، زیرا گاهی اوقات در زندگی با خواستهها و آرزوهای بیپایهای روبرو میشوی که همچون شیشه شکننده هستند و با کوچکترین ضربهای آسیب میبینند.
هوش مصنوعی: تو به خاطر شرم و حیا ادب و آداب خود را حفظ کردی، پس مانند دانهای باارزش که در آب نمیافتد، به سرعت در معرض درخشش و زیبایی قرار نگیر.
هوش مصنوعی: این زمین وسیع، مکانی پر از ترس و وحشت است. دشت سبز جهان، همانند آینهای است که آثار ناشی از زخم و رنج را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: ای بهار تازه، بیدلیل نقاشی ترسناکی از یک برگ گل از عالم به تصویر کشیده است.
هوش مصنوعی: دلهای مردم تحت تأثیر ضعف و ناتوانی قرار نمیگیرد، بلکه نالهها و احساسات عمیق به پر و بالی همچون تیر زودپرواز میدهد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در آزمون عشق و رنج به سر میبریم. ای خدا، دلِ سوختهی ما مانند سنگی ریز و دشوار شده است.
هوش مصنوعی: آرامگاه ترس، جایی است که غنچهها با رنگهای تیره خود را نشان میدهند. خون من بر دروازه دلهای تنگ و بسته میریزد.
هوش مصنوعی: اگر به خیال و گمان بیهوده متهم شوی، این اتهام چیزی نیست، زیرا مانند ساز، میتوانی نتهایی را که نداری از دست بدهی.
هوش مصنوعی: من برای دیدن تو و منتظر شدن در وعدهگاه تو، دلی پر از اندوه و رنگهای کمرنگ دارم که نمیدانم چطور آن را توصیف کنم.
هوش مصنوعی: من از نگاه تو آسیب دیدهام، ای بیدین. از یاد نکردن فراموشی خود و همچنین نقشههای پیچیدهات بپرهیز.
هوش مصنوعی: موجودیت ما در حقیقت بیمعناست و خود را تنها به عنوان یک قطره در نظر بگیریم که در دریای بزرگ هستی گم میشود. بهتر است این قطره را به دهان نهنگ بدهیم تا از بین نرود. درواقع، اشاره به عدم اهمیت و ارزش فردی ما در برابر عظمت کل هستی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.