ستمکش تو به قاصد اگر دهد کاغذ
به سیل اشک زند دست و سر دهدکاغذ
ز نقطه تخم امیدم دماند ریشه به خط
چه دولت است که ناگه ثمر دهد کاغذ
چسان صفای بناگوش او کنم تحریر
اگر نه مطلع فیض سحر دهد کاغذ
سیاه کرد فلک نامهٔ امید مرا
برای آنکه به هر بیبصر دهد کاغذ
ز دود کلفت دل رنگ نامهام ابریست
مگر به او خبر از چشم تر دهد کاغذ
به هر دلی رقم داغ عشق مایل نیست
بگو به لاله که خوشرنگتر دهد کاغذ
چه دود دل که نپیچیدهای به پردهٔ خط
عجب مدار که بوی جگر دهد کاغذ
هزار نقش ز هر پرده روشن است امّا
به بیسواد چه عرض هنر دهد کاغذ
نفس مسوز به پرواز لاف ما و منت
به شعله تا چقدر بال و پر دهد کاغذ
به مفلسی نتوان لاف اعتبار گرفت
که عرض قدر به افشان زر دهد کاغذ
تهی ز کینه مدان طینت تنکرویان
ز سنگ عرض شرر بیشتر دهد کاغذ
به دست غیر تو آیینه دادم و خجلم
چو قاصدی که به جای دگر دهد کاغذ
قلم به حسرت دیدار عجز تحریر است
بیاض دیده به مژگان مگر دهد کاغذ
سفینه در دل دریا فکندهام بیدل
مگر ز وصل کناری خبر دهد کاغذ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و دردهای انسانی اشاره دارد. شاعر از ناامیدی و دلتنگی خود در مواجهه با عشق و انتظار ناشی از آن سخن میگوید. او با استفاده از تصاویری مانند اشک، دود و کاغذ، به احساسات پیچیده و سردرگمیهای عاطفی خود اشاره میکند. در هر بخش شعر، نوعی استیصال و ناتوانی در بیان یا انتقال احساسات را مشاهده میکنیم، به ویژه وقتی که به انتظار خبر یا پیامی از معشوقش میپردازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که ممکن است نامهها یا پیامها به دل بیخبران برسند، اما او همچنان در جستجوی وصلی است که بتواند او را از این درد و رنج نجات دهد.
هوش مصنوعی: اگر ستمکش تو به پیامآور، کاغذی بدهد، او با سیل اشک، هم دست و هم سرش را بر آن کاغذ میگذارد.
هوش مصنوعی: از نقطهای که امید من ریشهاش را گذاشته، چه خوشبختیای نصیب من خواهد شد که ناگهان میوهای به بار آورد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم زیبایی گوشههای او را به تصویر بکشم در حالی که کاغذ فقط در صورتی معجزه آسا خواهد بود که به من احساس سحر و جادو بدهد؟
هوش مصنوعی: آسمان امید مرا سیاه کرد تا به هر نابینایی کاغذی بدهد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر اندوه و غم دودی شده و رنگ نامهام تاریک است. تنها دلیلی که ممکن است خبر از حالم به او برسد، اشکهایی است که از چشمانم میریزد و بر روی کاغذ مینویسد.
هوش مصنوعی: هر قلبی نمیتواند بار سنگین عشق را تحمل کند، به لاله بگو که زیباییاش را بیشتر نشان دهد و به ما احساسات را منتقل کند.
هوش مصنوعی: چه غم و اندوهی در دل دارم که به پردهای از رازها و عجایب نیفتاده است. عجیب است که کاغذ بوی جگر فرد را به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: در هر پرده هزاران تصویر و نقش زیبا وجود دارد، اما اگر کسی سواد نداشته باشد، نمیتواند از هنر آن کاغذ بهرهای ببرد.
هوش مصنوعی: نفس خود را بسوزان تا به طرز پرواز و لاف زدن ما آسیبی نرساند و این شعله عشق تا چه حد میتواند بال و پر خیال کافه کاغذی ما را زیاد کند.
هوش مصنوعی: نمیتوان به کسی که در تنگدستی و فقر به سر میبرد، اعتبار و ارزش داد، زیرا کاغذی که گرانبها به نظر میرسد، نمیتواند چیزی را به ارزش طلا برساند.
هوش مصنوعی: نگذار که حس کینه و دشمنی در دل داشته باشی، زیرا افرادی که دارای روحیات لطیف و نازکاند، با وجود ظرافتشان میتوانند تأثیر بیشتری بر دیگران بگذارند، حتی اگر در ظاهر به نظر کمقدرت بیایند. مانند ورق کاغذ که کمی ضخامت دارد اما میتواند ناراحتیها و اعتراضات را در خود جای دهد.
هوش مصنوعی: به شخص دیگری آیینه را دادم و به خاطر این کار احساس شرمساری میکنم، مانند پیامآوری که نامهاش را به اشتباه به کسی غیر از گیرنده اصلی میرسد.
هوش مصنوعی: قلم در حسرت دیدار معجزه میکند و نمیتواند احساسات را به خوبی بیان کند. شاید تنها اشکهای چشم به جای کاغذ بتوانند این احساسات را منتقل کنند.
هوش مصنوعی: من کشتیام را در دل دریا قرار دادهام، و امیدوارم نامهای از معشوق به من برسد که خبر از وصل و دیدار بدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.