نفس هم از دل من بیشکستن برنمیآید
از این مینا شرابی غیر شیون برنمیآید
گداز خود شد آخر عقدهفرسای دل تنگم
گشاد کار گوهر غیر سودن برنمیآید
چو فقرت ساز شد برگ تجملها به سامان کن
که تخم از خاکساری غیر خرمن برنمیآید
تمتع آرزو داری ز چرخ از راستی بگذر
که بیانگشت کج از کوزه روغن برنمیآید
شکنج خانمان آنگه دماغ عرض آزادی
صدا از جام و مینا بیشکستن برنمیآید
کمند ناله از دل برنمیدارد گرانی را
به سنگکوه زور هر فلاخن برنمیآید
ضعیفی اشک ما را محو در نظاره کرد آخر
به آسانیگره از چشم سوزن برنمیآید
زمانیغنچه شو از گلشن و صحرا چه میخواهی
به سامانگریبان هیچ دامن برنمیآید
چو آه بیاثر واسوختم از ننگ بیکاری
مگر از خود برآیم دیگر از من برنمیآید
نفهمیدهست راه لب نوای شکوهام بیدل
که این دود از ضعیفی تا به روزن برنمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود میپردازد و از ناکامیها و محدودیتهایی که در زندگی تجربه کرده، سخن میگوید. او به این نکته اشاره میکند که نفس و احساساتش از دلش بدون شکستن و رنجیدن بیرون نمیآید، و در واقع، متوجه میشود که از وضعیت سخت و غمانگیز زندگیاش هیچ چیز خوشایند و گوارایی به دست نمیآید.
شاعر با استفاده از استعارات و تصاویری زیبا به مضامین فقر، آرزوها و دردهایی که از بیکاری و تبعیض میکشد، پرداخته و تأکید میکند که بدون پریشانی و تلاش نمیتوان به چیزهای ارزشمند رسید. او به ناامیدی نسبت به دستاوردهای زندگی و همچنین به عدم توانایی در تغییر وضعیت فعلی خود اشاره میکند. بهطور کلی، شعر منعکسکننده احساساتی از قبیل اندوه، ناتوانی و جستجوی راهی برای رهایی است.
هوش مصنوعی: نفس من از دلbroken من نمیتواند بهراحتی بیرون بیاید؛ از این ظرف زیبایی تنها صدای ناله و شیون میتراود.
هوش مصنوعی: در نهایت، درد و رنجی که در دل داشتم فقط یک گره را باز کرد و حالا متوجه شدم که هیچ چیز دیگر، حتی چیزهای ارزشمند، نمیتواند به من کمک کند.
هوش مصنوعی: زمانی که فقر تو شکل گرفت، تجملات و زرق و برقها را در سر جایشان بگذار، زیرا از خاکساری و فروتنی چیزی جز خوب بودن حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال لذت بردن از آرزوها و خواستههایت هستی، باید با راستی و صداقت پیش بروی، زیرا با روشهای نادرست نمیتوانی به هدفهایت دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: آزادی واقعی در شرایطی که خانهها و زندگیها در هم میشکند و دچار سختی و رنج هستند، نمیتواند به دست آید. این آزادی به مانند صدای بلندی است که از ظرفی شیشهای تولید میشود و با کوچکترین شکستگی نابود میشود.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که غم و اندوه در دل انسان به سادگی برطرف نمیشود و حتی قویترین تلاشها و ابزارها هم نمیتوانند بر مشکلات و سختیها غلبه کنند. مشکلات بزرگ، هرچقدر هم که تلاش کنیم، با سادگی حل نمیشوند.
هوش مصنوعی: ضعف و ناتوانی اشکهای ما باعث شد که در تماشای آن غرق شویم. اما به راحتی نمیتوانیم گرهای که در چشمان ماست را باز کنیم.
هوش مصنوعی: زمانی به شکوفایی و زیبایی بپرداز و از زندگی در طبیعت لذت ببر، چرا که هیچ چیز از دنیای مادی نمیتواند تو را در آغوش خود نگه دارد.
هوش مصنوعی: احساس میکنم مانند آهی بیثمر در حال سوختن از شرم بیکاریام. فقط اگر بتوانم از خودم خارج شوم، دیگر چیزی از من برنمیآید.
هوش مصنوعی: بیدل از ناتوانیام میگوید که نفهمیدهاست چطور صدا و نالهام از راه لبهایم به بیرون میآید؛ اینطور است که این دودی که به وجود آمده، به خاطر ضعف من است و به هیچوجه نمیتواند از روزنهای بیرون بیفتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیال او به تدبیر از دل من برنمیآید
که هرگز خارخار از دل به سوزن برنمیآید
اگرنه دور باش ناله مرغ چمن باشد
ازین گلزار یک گل پاکدامن برنمیآید
به همت میتوان زین خاکدان دل را برآوردن
[...]
نفس تا پرفشان است از تو و من برنمیآید
کسی زین خجلت در آتشافکن برنمیآید
زبانم را حیا چون موجگوهر لالکرد آخر
ز زنجیریکه درآب است شیون برنمیآید
حضور دل طمع داری ز تعمیر جسد بگذر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.