سجدهٔ خاک درت هرکه تمنایش بود
هر کجا سود قدم بر سر من پایش بود
علم همت عشاق نگونی نکشد
خاکشان پی سپر قامت رعنایش بود
موج را هرزهدویها ز گهر دور انداخت
آبرو در قدم آبلهفرسایش بود
دل تغافل زد از آگاهی و ما آب شدیم
انفعال همه کس شوخی تنهایش بود
وصل حسنی به رخش آب زد آیینهٔ شرم
وضع آغوش تو صفر عرق افزایش بود
داغ شد حیرت و زان جلوه به رنگی نرسید
چه توانکرد پس پرده تماشایش بود
عمر چون شهرت عنقا به غم شبههگذشت
کس نشد محرم اسمی که مسمایش بود
آه یک داغ پیامی به دل ما نرساند
قاصد شمع به مطلب همه اعضایش بود
دوری مقصد یی باختهٔ یکدگربم
هرکه دی محو شد امروزتو فردایش بود
کردم از هرکه درس خانه سراغ تحقیق
گفت از آمدنت پیش همین جایش بود
بیدل از بزم هوس سیر ندامتکردیم
سودن دست بهم قلقل مینایش بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساس عمیق عشق و درد فراق صحبت میکند. شاعر به زیباییهای معشوق و سختیهای عشق اشاره میکند و از آنچه در تلاش برای رسیدن به معشوق از دست داده، سخن میگوید. او به سجده و احترام نسبت به معشوق اشاره میکند و میگوید که عشق خود را در عدم آگاهی و محنت میبیند. در نهایت، شاعر از ندامت و پشیمانی در عشق و تلاش برای رسیدن به معشوق مینویسد. به طور کلی، شعر حاکی از احساسات شدید و پیچیدهی انسانی در برابر عشق و جدایی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که آرزوی سجده بر خاک درگاه تو را دارد، هر جا که پا بگذارد، من زیر پای او خواهم بود.
هوش مصنوعی: عشق و علم هر دو به مبارزه و تلاش نیاز دارند، اما عشق به قدری قوی و با ارزش است که هیچ چیز نمیتواند مانع آن شود. حتی اگر زشتی و مشکلاتی وجود داشته باشد، عشق به زیبایی و قامت محبوبش ادامه میدهد و دیواری برای خود نمیسازد.
هوش مصنوعی: هرزهدویها که موج را به بازی میگیرند، مانند آبدیدهای هستند که افتخار و هویت خود را در پیش پای آسیبهای بیپایان میگذارند.
هوش مصنوعی: دل به فراموشی زد و از واقعیتها غافل شدیم و در نتیجه، احساس ناتوانی و زوال کردیم؛ این حس مشترک میتوانست فقط یک بازی و شوخی باشد که هرکس به تنهایی تجربه میکند.
هوش مصنوعی: وصال و دیدار حسنت، مانند تماشا کردن آبی است که بر روی آیینهای میریزد و شرم و حیا به خاطر آغوش تو به وضوح دیده میشود. همچنین، عرق و تلاش برای نزدیک شدن به تو هیچ اثر و فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی ناشی از زیبایی او به حدی بود که هیچ رنگ و نوازی نمیتوانست حالتی از آن را بیان کند. حالا سؤال این است که چگونه میتوان پشت پرده زیباییاش را مشاهده کرد؟
هوش مصنوعی: عمر انسان مانند پرندهای نادر و کمیاب سپری میشود و در این مدت، هیچکس به راز و حقیقتی که با آن نام شناخته میشود، دست نمییابد.
هوش مصنوعی: آه، یک درد و ناراحتی نمیتواند به دل ما پیامی برساند، همانطور که شمع فقط با نور خود نتواند همه اجزای خود را به حقیقت مطلب نشان دهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که امروز در عشق یا آرزویی غرق شده، در واقع در آیندهاش هم پیوندی با همان تجربه خواهد داشت؛ دوری و فراق از مقصود، به نوعی او را به مقصد دیگری میرساند که دیشب به آن فکر میکرد.
هوش مصنوعی: هرکس را که برای یادگیری و تحقیق جستجو کردم، گفت که آمدن تو مطابق با همین مکان بود.
هوش مصنوعی: در مجلس لذت، از گناه و هوس خسته و پشیمان شدهایم. همچنان که دستهامان را به هم میزنیم، از زیباییهای دنیوی لذت میبریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.