لاغری آن همه زین مرحله دورم افکند
که به غربتکدهٔ دیدهٔ مورم افکند
ذره تا مهر کس از فقر من آگاه نشد
خاک در چشم جهان پیکر عورم افکند
چه توان کرد نفس گرم نجوشید به حرص
سردی آتش دل نان ز تنورم افکند
پیش پا دیدن افسون تمیز بد و نیک
ذلّتی بود که از بام حضورم افکند
علم بیحاصلی از سیر کمالم واداشت
آگهی آبله در پای شعورم افکند
ذوق وصلی که به امّید دلی خوش میکرد
«لنترانی» شد و در آتش طورم افکند
خواندم از گردش پیمانهٔ تحقیق خطی
که به ظلمتکدهٔ حیرت نورم افکند
ناتوانی چو غبار از فلک آن سو میتاخت
طاقت خون شده در خاک به زورم افکند
هیچ کافر نشود محرم انجام نفس
واقف مرگ شدن زنده به گورم افکند
یارب از خاطر ناز تو فراموش شود
آن خیالات که از یاد تو دورم افکند
سبب قید علایق ز خرد پرسیدم
گفت: در چاه همین فطرت کورم افکند
چرخ از پهلوی خاک این همه چیدهست بلند
عجز بیدل به جنونزار غرورم افکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر پرداخته است. شاعر از سختیها و محدودیتهایی که در زندگی تجربه کرده صحبت میکند و احساس بیقدری و غربت را توصیف میکند. او به ناکامیهایش در زمینۀ علم و دانایی اشاره میکند و از حس ناامیدی نسبت به وصال و عشق سخن میگوید. همچنین، شاعر به نگرانیهایش از زوال و مرگ میپردازد و در نهایت از خداوند میخواهد که او را به فراموشی خیالات دردناک رها کند. این متن، ترکیبی از اندوه، تردید و پرسشهای فلسفی درباره زندگی و ماهیت وجود را نمایندگی میکند.
هوش مصنوعی: لاغری و ضعف من به حدی رسیده است که مرا از همه چیز دور کرده و در دنیای غربت و تنهایی قرار داده است.
هوش مصنوعی: هیچ کس تا حالا از وضعیت فقیرانه من باخبر نشده است و همه چیز به گونهای است که در چشم دیگران، من مانند یک موجود ناتمام و ناقص به نظر میرسم.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات درونی و جنگ بین تمایلات و خواستههایش اشاره میکند. او میگوید که نمیتواند به خاطر حرص و طمع به چیزی که میخواهد برسد، چرا که آتش دلش همچنان میسوزد و به خاطر این احساسات داغ، نمیتواند ساکت بماند. به طور کلی، به کشمکش بین خواستهها و واقعیتهای زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که درک سطحی و آسان از قدرت جادو و سحر، نوعی تحقیر و ذلت است که باعث میشود انسان از موقعیت واقعی و معنوی خود دور شود. در واقع، درک نکردن عمق مسائل و تنها نگاه کردن به ظواهر باعث میشود که انسان از ارزشهای بالای وجودی خود بیبهره بماند.
هوش مصنوعی: تحصیل دانش بدون نتیجه، مرا از پیشرفت بازداشت و آگاهی از نواقص و کاستیهایم را به من نشان داد.
هوش مصنوعی: شوق و ذوقی که به امید دل شاد کنندهای بود، به «لنترانی» تبدیل شد و مرا در آتش کوه طور انداخت.
هوش مصنوعی: من دربارهٔ نوشیدنی تحقیقی خواندم که خطی کهنگی را در جای تاریک حیرت برایم روشن کرد.
هوش مصنوعی: ناتوانی مانند گرد و غبار از آسمان به آن سمت میتاخت و قدرت خون در زمین به زور من را به زمین انداخت.
هوش مصنوعی: هیچ کس که به حقیقت وجود آدمی و مرگ آگاه باشد، نمیتواند با اعمال ناپسند خود به خاطر منفعتهای زودگذر زندگی دنیوی، به جایی برسد. کسی که به عمق مسائل پی ببرد، از زندگی بیمعنا و پوچ در قبرستانهای خود ساخته دور خواهد ماند.
هوش مصنوعی: خدایا، کمک کن تا از یاد و خاطر نازنینت، خیالات و افکار غیرمفیدی که من را از یاد تو دور میکند، فراموش شود.
هوش مصنوعی: من از خرد پرسیدم که چرا سبب قید علاقهها را داریم، آن خرد پاسخ داد که من به همین طبیعت اولیهام در چاه غفلت افتادهام.
هوش مصنوعی: چرخ روزگار از دل خاک، این همه مسایل و مشکلات را برای من به وجود آورده است و ناتوانی من به جنون و دیوانگی غرورم افزوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.