جمعیکه پر به فکر هنر درشکستهاند
آیینهها به زبنت جوهر شکستهاند
جراتستای همت ارباب فقر باش
کز گرد آرزو صف محشر شکسته اند
با شوکت جنون هوس تخت جم کراست
دیوانگان در آبله افسر شکستهاند
بیماری مواد طمع را علاج نیست
صفرای حرص در جگر زر شکستهاند
در محفلی که سازش آفت سلامت است
آسایش از دلیکه مکرر شکستهاند
کم فرصتیکفیل شکست خمارنیست
تا شیشه سرنگون شده ساغر شکسته اند
تغییر وضع ما اثر ایجاد وحشتیست
دامان گل به رنگ برابر شکستهاند
از گردنم سرشته چه خیزد به غیر عجز
ماییم و پهلویی که به بستر شکستهاند
اندیشهٔ غبار دل ما که میکند
خربان هزار آینه دز بر شکستهاند
محملکشان برق نفس را سراغ نیست
گرد سحر به عالم دیگر شکستهاند
گردون غبار دیده ی همت نمیشود
عشاق دامن مژه برتر شکستهاند
پرواز کس به دامن نازت نمیرسد
گلهای این چمن چقدر پر شکستهاند
بیلدل همین نه ما و تو نومید مطلبیم
زین بحر قطرهها همهگوهر شکستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مشکلات و محدودیتهای انسانی از منظر هنری و اجتماعی میپردازد. شاعر به بیان دلخوشیها و آرزوهای نابهنجار و ناکامیهای ناشی از حرص و طمع انسانها اشاره میکند. او به ارتباط بین شکستها و شکستگیهایی که در زندگی وجود دارد، میپردازد و تأکید میکند که در دل انسانها آرزوها و امیدهای ناتمام وجود دارد. همچنین به دیوانگیها و جنونهایی که انسانها را تحتتأثیر قرار داده، اشاره میکند. سرانجام، شاعر به ناامیدیهایی که از دنیای مادی ناشی میشوند، پرداخته و به این نتیجه میرسد که هرچند افراد دچار شکست شدهاند، در این رنجها و ناکامیها در واقع گوهرهای ارزشمندی وجود دارد.
هوش مصنوعی: گروهی که به هنر اهمیت میدهند، در آینهها عیب و نقصهایی دیدهاند که نشان میدهد جوهر و حقیقت خود را گم کردهاند.
هوش مصنوعی: شجاعت و ارادهی کسانی را که در فقر به سر میبرند، ستایش کن، زیرا آنها به خاطر آرزوهایشان، صف محشر را شکستهاند.
هوش مصنوعی: در جلال و شکوه جنون، آرزوی رسیدن به مقام و مکانی چون تخت جمشید را داریم، زیرا دیوانگان و وطنپرستان، در حالی که وضعیت و شرایط به ایشان فشار میآورد، به دنبال افتخار و هویت خود هستند.
هوش مصنوعی: طمع و حرص به نوعی بیماری هستند که هیچ درمانی برایشان وجود ندارد. حرص مانند صفرای تلخی در دل انسان است که باعث نابودی و آسیب میشود.
هوش مصنوعی: در جمعی که موسیقی آن باعث آسیب به سلامتی است، آرامش از دلی که بارها شکسته شده، دور است.
هوش مصنوعی: فرصت کوتاه است و نمیتواند به درد و غم ما خاتمه دهد، چرا که در گیرودار شکست و افت، دیگر هیچ چیزی سالم نمیماند.
هوش مصنوعی: تغییر وضعیت ما باعث بروز ترس و نگران میشود، مثل اینکه گلها به خاطر شرایط سخت، رنگشان را از دست دادهاند.
هوش مصنوعی: از گردن من چیزی جز ناتوانی برنمیخیزد و شکاف دوستیام نیز به خاطر درد و زخم است.
هوش مصنوعی: اندیشههای ما همچون غباری است که بر دل نشسته و در هزاران آینه، شکسته و تکهتکه شده است.
هوش مصنوعی: شبانگاهان، کسانی که بارها را حمل میکنند، به خاطر نفسهایی که مانند برق میزند، دچار سردرگمی هستند و در عالم دیگر، سکوت و خلوتی را تجربه کردهاند.
هوش مصنوعی: در آسمان، غبار چشمهای تلاش و آرزو به وجود نمیآید و عاشقان با چشمان خود، همچون دامن مژهها، از سختیها و مشکلات گذشتهاند.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند به زیباییهای تو دست یابد؛ گلهای این باغ چقدر آسیبپذیر و شکستنی هستند.
هوش مصنوعی: ما و تو در اینجا ناامیدیم و از این دریا تنها قطرههایی داریم که همه آنها در حقیقت قطعاتی از گوهرهای شکسته هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.