عمریست رخت حسرتم از سینه بستهاند
راه نفس به خلوت آیینه بستهاند
وارستگی ز اطلس و دیبا چه ممکن است
این شعله را به خرقهٔ پشمینه بستهاند
وحدتسرای دل نشود جلوهگاه غیر
عکس است تهمتی که بر آیینه بستهاند
از نقد دل تهیست بساط جهان که خلق
بر رشتهٔ نفس گره کینه بستهاند
گو پاسبان به خواب طرب زن که خسروان
دلها چو قفل بر در گنجینه بستهاند
مضمونی از خیال تأمل رمیدهایم
تقویم حال ما همه پارینه بستهاند
غافل نیام ز صورت واماندگان خاک
در پای من ز آبله آیینه بستهاند
چون شمع کشته عجزپرستان خدمتت
دستیست نقش داغ که بر سینه بستهاند
بیگانه است شعله ز پیوند عافیت
از سوختن به خرقهٔ ما پینه بستهاند
بیدل به سعد و نحس جهان نیست کار ما
طفلان دلی به شنبه و آدینه بستهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق حسرت و دردی است که شاعر از زندگی و محدودیتهای آن تجربه میکند. او از بسته شدن راههای تنفس و محدودیتهایی که در زندگی به وجود آمدهاند، شکایت دارد. شاعر به وحدت دل و ناتوانی در رهایی از زرق و برق دنیوی اشاره میکند و میگوید که انسانها در تلاش برای حفظ دوستی و آرامش، بسیاری از احساسات و آرزوها را در خود سرکوب کردهاند. او همچنین به عدم توانایی در تغییر وضعیت و جبر زمانه اشاره میکند و حسرتهایش را به صورت تصاویری از دلتنگی و ناکامی به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به بیتفاوتی جهان نسبت به احساسات عمیق انسانی اشاره میکند و میگوید که عواطف و دردهایش به فراموشی سپرده شده و همگی در چنگ قضا و قدر قرار دارند.
هوش مصنوعی: مدتهاست که غم و حسرت در درونم گنجانده شده و نمیتوانم به راحتی نفس بکشم، انگار در یک فضای خالی و محصور قرار دارم.
هوش مصنوعی: آزادی و رهایی از سطح و ظواهر لاکچری مانند اطلس و دیبا امکانپذیر نیست؛ چرا که این آتش درون را در لباسهای ساده و پشمینه پوشاندهاند.
هوش مصنوعی: دل به تنهایی جایگاه واحدی است و هیچ جلوهای از غیر در آن نمیتواند وجود داشته باشد. هر چیزی که در آن دیده میشود، تنها تهمتی است که به آن نسبت داده شده و در واقع تصویری نادرست است که بر روی آئینه ساخته شده است.
هوش مصنوعی: این دنیا از نظر ارزشهای واقعی خالی است، زیرا مردم احساسات منفی و کینههای خود را به جای دوستی و محبت، در روابطشان با یکدیگر گره زدهاند.
هوش مصنوعی: بگذار نگهبان خواب آرامی را تجربه کند، زیرا شاهان عشق و دلها همچون قفلهایی هستند که درب گنجینههایشان را بستهاند.
هوش مصنوعی: ما در دنیای خیالات و اندیشهها به دنبال معنای مورد نظر هستیم، اما به نظر میرسد که همه چیز به گذشته برمیگردد و ما در زمان حال گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: من از افرادی که در گرد و غبار زندگی دچار شکست و ناکامی شدهاند غافل نیستم، چون آنها همچون آیینههای شکسته در پای من قرار دارند و یادآور سختیها و چالشها هستند.
هوش مصنوعی: چون شمعی که در خاموشی خود میسوزد، کسانی که توانایی ندارند، در خدمت تو سختی و زحماتی را تحمل میکنند و به یاد تو نشانهای را بر سینه خود دارند.
هوش مصنوعی: آتش با آرامش و امنیت ما بیگانه است و از سوختن لباس ما زخم و نشانهای به جا گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: سعد و نحس (خوشیمنی و بدیمنی) در این دنیا برای ما معنادار نیست؛ ما مانند کودکانی بیخبر هستیم که به روزهای خاصی مثل شنبه و آدینه وابسته شدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.