مکتوب مقصد ما از بیکسی فغان شد
قاصد نشد میسر دل خون شد و روان شد
دل بیرخ تو هیهات با ناله رفت در خاک
واسوخت این سپندان چندانکه سرمهدان شد
کردم به صد تأمل بنیاد عجز محکم
این پنبه بسکه بر خود پیچید ریسمان شد
تا حشر بال اعمال باید کشید بر دوش
این یک نفس بضاعت صد ناقهکاروان شد
شمع بساط ما را در کارگاه تسلیم
هرچند عزم پا بود روسوی آسمان شد
تشویش روزی آخر نگذاشت دامن ما
گندم قفای آدم از بس دوید نان شد
کسب وکمال در خلق پر آبرو ندارد
بر دوش بحر آخر موج گهرگران شد
جمعیت عدم را ازکف نمیتوان داد
دریاد بیضه باید مشغول آشیان شد
دل در خیال دیدار آیینه خانهای داشت
تا بر ورق زد آتش طاووس پرفشان شد
از الفت رفیقان با بیکسی بسازید
کس همعنانکس نیست از مرگ امتحان شد
از عجز ما مگویید از حال ما مپرسید
هرچند جمله باشیم چیزی نمیتوان شد
بیدل نداد تحقیق از شخص ما نشانی
باری به عرض تمثال آیینه مهربان شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساساتی عمیق و جدا افتادگی از عشق و وجود میپردازد. شاعر از درد دل و غم فراق میگوید و به طور نمادین، به سرنوشت و تعلقات انسانی اشاره میکند. او به ضعف و ناتوانی خود اعتراف کرده و بیان میکند که در زندگی، دغدغههای زیادی وجود دارد که نمیگذارد دامنش را رها کند. همچنین اشاره میکند که در عالم وجود، انسانها از یکدیگر جدا هستند و این جدایی ناشی از کنشهای زندگی و امتحانات مرگ است. در نهایت، شاعر به اهمیت ارتباط محبتآمیز اشاره کرده و بر این باور تأکید میکند که با وجود مشکلات، عشق و دوستی میتواند راهگشا باشد.
هوش مصنوعی: نوشتهای که هدف ما را بیان میکند، از ناامیدی به فریاد درآمد. قاصدی برای رساندن پیام وجود نداشت و دل ما به شدت رنجید و به درد آمد.
هوش مصنوعی: دل بیچهره تو هرگز نمیتواند آرام بگیرد و با نالههایش به زمین میافتد. این دل که به عشق تو سوخته، به اندازهای زخم خورده که مثل سرمهدان شده است.
هوش مصنوعی: با هزار بار فکر و بررسی، پایهی ناتوانی را به خوبی محکم کردم؛ این پنبه چنان به دور خود پیچیده که به ریسمان تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مقصد نهایی و جمعآوری نتایج اعمال، باید در زندگی هر لحظه را بار بکشیم. این تلاش و کوشش در یک لحظه میتواند ارزش و توانایی زیادی برایمان به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: شمعی که روشن کردهایم، در مکان کار دستی ما، هرچند که تصمیم محکم و استوار داشتیم، باز هم مانند آسمان بر ما چیره شد و ما را بیپناه گذاشت.
هوش مصنوعی: نگرانی و آشفتگی در روزهای آخر، مانع از آن شد که ما به دستیابی به امکانات و نعمتها ادامه دهیم. آدم تا حدی به دنبال تامین نیازهایش دوید که در نهایت تنها نتیجهاش بینصیب ماندن از آنچه که میخواست، بود.
هوش مصنوعی: کسب و کمال در انسانهای با اعتبار و آبرو به راحتی به دست نمیآید؛ بلکه مانند موجهایی که بر روی دریا به وجود میآیند و گهرها یا جواهرات گرانبها را از اعماق دریا بیرون میآورند، نیاز به تلاش و زحمت دارند.
هوش مصنوعی: برای از بین بردن جمعیت عدم، نمیتوان به سادگی از دستش رها شد، بلکه باید در دل دریایی از تلاش و کوشش، جایی مناسب برای شکلگیری و رشد فراهم کرد.
هوش مصنوعی: دل به یاد دیدن یک خانه که آینهکاری شده بود، مشغول بود و آرزو داشت که آتش زیبای طاووسی را بر روی ورق ببیند و آن را درخشان کند.
هوش مصنوعی: با دوستان خود خوب و صمیمی باشید و با تنهایی دشمنی کنید، چون در زمان مصیبت و مرگ، هیچ کس را نمیتوان مناسب و همپایهای در کنار خود یافت.
هوش مصنوعی: از کمبود توانایی ما صحبت نکنید و راجع به وضعیت ما سؤال نپرسید. هرچند که همه ما حضور داریم، اما واقعاً نمیتوانیم کار خاصی انجام دهیم.
هوش مصنوعی: بیدل به این نکته اشاره میکند که کسی نمیتواند درباره او جستجو کند و نشانهای از او پیدا کند. اما در عوض، او به زیبایی و مهربانی مانند آیینهای میدرخشد و از طریق آن میتوان به احساسات و شخصیت او پی برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر جان که بر لب آمد، واقف از آن دهان شد
هر سر که از میان رفت، آگاه از آن میان شد
هر دوستی که کردم تاثیر دشمنی داد
هر خون دل که خوردم از دیدهام روان شد
سنبل ز بوی زلفت بی صبر و بی سکون شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.