حرص پیری شیأالله از خروشم میکشد
قامت خم طرفه زنبیلی به دوشم میکشد
عبرت حالکتان پُر روشن است از ماهتاب
غفلتی دارم که آخر پنبه گوشم میکشد
شرمسار طبع مجبورم که با آن ساز عجز
انتقام از اختیار هرزهکوشم میکشد
معنیخاصی ز حرف و صوت انشاکردنیست
گفتگوآخربهآن لعل خموشم میکشد
سرخوش پیمانهٔ یاد نگاهکیستم
رنگ گرداندن به کوی میفروشم می کشد
فرصت هستی درین میخانه پُر بیمهلت است
همچو می خم تا بهساغر دو جوشممیکشد
آفتابم رشتهٔ ساز سحر نگسسته است
آرزو برتخت شاهی خرقهپوشم میکشد
زبن همه شوریکه دارد کارگاه اعتبار
اندکی افسانهٔ مجنون به هوشم میکشد
نقش پای رفتگان، صفرکتاب عبرت است
دیده هر جا حلقه مییابد به گوشم میکشد
بر که بندم بیدل از غفلت خطای زندگی
کم گناهی نیست گر دوشم به دوشم میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به دغدغهها و احساسات عمیق شاعر در مورد زندگی، پیری، عشق و غفلت اشاره دارد. شاعر از حرص و ولع زندگی میگوید که او را آزار میدهد و به ضعف و ناتوانی خود اعتراف میکند. او با تصویرهایی از میخانه و میفروشان، از لذتها و دردهای زودگذر زندگی میگوید و در عین حال به عبرتهای گذشته توجه میکند. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که غفلت و خطاهای زندگی نمیتوانند او را از جادهاش دور کنند و این احساس گناه او را رنج میدهد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به حالتی اشاره میکند که با وجود پیری و خستگی، هنوز اشتیاق و حرص برای زندگی دارد. او در حالتی از خشم و شور و شوق، بار سنگینی را بر دوش دارد که نمادی از مسئولیتها و بار زندگی است. این تصویر نشاندهنده تقابل بین پیری و نیاز به حرکت و تلاش است.
هوش مصنوعی: حالتان و وضعیت شما به خوبی از نور ماه روشن است، اما من در حال غفلت هستم و این غفلت به گوشم فشار میآورد و مرا بیتوجه کرده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر ناتوانیام شرمندهام که نمیتوانم از اختیاری که ندارم انتقام بگیرم و تن به سازش در برابر آن میدهم.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که کلام و صداها تنها ابزاری برای ابراز احساسات هستند و در نهایت، سکوت و راز درونی هر فرد زبانی عمیقتر از سخنان است. در آخر، سکوت من را به سمت زیبایی و جذابیت خاصی میکشاند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از لذت و شادابی ناشی از یادآوری خاطرات و نگاه محبوبش صحبت میکند. او احساس میکند که این یادها، او را شاداب و پرانرژی میکنند، مانند اینکه در کوچهای پر از شراب، در حال فروختن شادی و خوشی است. در نهایت، این احساسات او را به سمت نوشیدنی و حال خوش میکشاند.
هوش مصنوعی: در این میخانه، فرصت برای زندگی بسیار کم است، مانند می خمی که تا به ساغر برسد مدت زیادی باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: من روشنایی و زندگی را به همراه دارم و هرگز از خواستههایم دست نمیکشم. آرزویم این است که در کیانی والا، در حالی که پوشش سادهام را بر تن دارم، به شکوفایی برسم.
هوش مصنوعی: در دل همه هیجانات و شوری که وجود دارد، کارگاه زندگی به آرامی و به طور هوشمندانه داستانی افسانهای از عشق مجنون را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: رد پای کسانی که رفتهاند، در حقیقت درس عبرتی است. هر جا که به این نشانهها برخورد میکنم، توجهام را جلب میکند و به فکر فرو میروم.
هوش مصنوعی: باید به چه کسی پناه ببرم وقتی که بیاحتیاطی و اشتباهات زندگی، گناهی بزرگ به حساب نمیآید، حتی اگر دیروز بار سنگینی را بر دوش خود احساس کرده باشم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.