گنجور

 
بیدل دهلوی

بازم از شرم سجود امشب عرق بیتاب شد

لآستان او به یاد آمد جبیبم آب شد

تا قیامت بر‌نمی‌آیم ز شرم ناکسی

داشتم گرد سرش گردیدنی گرداب شد

عجز بردیم و قبول بار رحمت بافتیم

آنچه اینجا کاسد ما بود آنجا باب شد

حرص پهلوها تهی‌کرد ازحضور بوریا

در خیال‌خوب مخمل عالمی بیخواب شد

آنقدرها نیست این پست و بلند اعتبار

صنع‌ تصحیفی است‌ گر بواب ما نواب شد

تا قوا سستی ندارد این تعلقها بجاست

با گسستن بست‌ پیمان رشته چون بیتاب شد

گر گذشتن شد بقین بگذر ز تدبیر جسد

فکرکشتی چیست هرگاه آبها پایاب شد

دانه مهری بود بر طومار وهم شاخ و برک

دل ز جمعیت‌گذشت و عالم اسباب شد

زندگی‌ گر عبرت‌ آهنگ همین ‌شور و شر است

چون نفس نتوان به ساز ما و من مضراب شد

خاک گردیدبم اما رمز دل نشکافتیم

در پی این دانه چندین آسیا بی‌آب شد

جستجوی رفتگان سر بر هوا کردیم حیف

پیش ما بود آنچه ما را در نظر ناباب شد

قامتت خم‌گشت بیدل ناگزیر سجده باش

ناتوانی هر کجا بی‌پرده شد محراب شد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابن یمین

از نم دائم زمین دریای بی پایاب شد

بار دیگر بر فلک یارب چه فتح باب شد

گر نه مهر اندر کمان چون تیر مییابد و بال

پس چرا آن تاب گرمش سرد چون مهتاب شد

همچو سیماب معقد ژاله میبارد ز ابر

[...]

خیالی بخارایی

تا بنفشه برد بویی از خطت در تاب شد

چون لبت را دید کوثر از خجالت آب شد

نرگس مردم فریبت هیچ می دانی که چیست

فتنه یی کآخر ز جام ناز مستت خواب شد

بود مقصود دلم نقش دهان تنگ تو

[...]

صائب تبریزی

بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد

حلقه های زلف یکسر حلقه گرداب شد

روی او در دور خط دلخوش کن احباب شد

راه خود را پاک سازد خون چو مشک ناب شد

من چه خاشاکم، که در بحر فلک ماه تمام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

هستیم از بس غبار خاطر احباب شد

هر سر مژگان من سرچشمه سیلاب شد

پاره ابری شد از باران اشک من قفس

چشمه دام از سرشکم حلقه گرداب شد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه