بس که دارد ناتوانی نبض احوال مرا
بازگشتن نیست از آیینه تمثال مرا
خاک نمگل میکندسامان خشکی از غبار
سیرکن هنگامهٔ ادبار و اقبال مرا
بسکه درمیزان هستی سنگ قدرم بیش بود
در عدم باکوه میسنجند اعمال مرا
تخم امّیدی به سودای حضوریکشتهام
سبزکن یارب سر در جیب پامال مرا
انتظار وعدة دیدار آخر واخرید
از غم ماضی شدن مستقبل حال مرا
رشتهٔ سازم چه امکانستگیردکوتهی
سایهٔ آن زلف پروردهست آمال مرا
سبحهداران از هجوم دردسر نشناختند
آن برهمن زاد صندل بر جبین مال مرا
درتب شوق آرزوها زیرلب خونکردهام
ناله جوشدگر بیفشارند تبخال مرا
جزعرق چون موج ازیندریاچه بایدبردپیش
شرم پرواز آب کرد افشاندن بال مرا
گر همهگردون شوم زین خرمن بیحاصلی
غیر خاک آخر چه باید بیخت غربال مرا
میکشم بار دل اما نقش میبندم به خاک
عجز، خوش نقاش عبرتکرد جمال مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس ناتوانی و ناامیدی خود صحبت میکند. او به وضعیت نامناسب و غبارآلود خود اشاره کرده و میگوید که در حالی که قدر و ارزش او در زندگی بیشتر از آن است که حس میشود، اعمالش در عدم و بیمعنایی سنجیده میشوند. شاعر امید به حضور و دیدارهایی را در دل دارد و از خدا میخواهد تا به آرزوهایش رسیدگی کند. او همچنین از درد و رنجهایش میگوید و به تلاشهایش برای برطرف کردن این مشکلات اشاره میکند. در نهایت، شاعر با تصویرسازیهای زیبا، ناتوانی و عجز خود را به عنوان بخشی از زیبایی و عبرت در زندگی توصیف میکند.
هوش مصنوعی: بسیاری از احساسات و وضعیتهای ناپایدار من، به گونهای است که نمیتوانم به گذشته یا تصویر خودم در آینه بازگردم.
هوش مصنوعی: خاک، رطوبت و زندگی را به دنیای خشک برمیگرداند، پس مرا در این دوران سخت و پر از مشکلات سیراب کن.
هوش مصنوعی: در این دنیا، آنقدر ارزش من بالا است که وجودم در این میزان سنجیده میشود و در نبود، اعمال من را همچون کوه میسنجند.
هوش مصنوعی: من به امیدی که در دل دارم، در آرزوی حضوری، دانهای کاشتهام. ای پروردگار، به من کمک کن تا این دانه رشد کند و حال و روز مرا نجات دهد.
هوش مصنوعی: منتظر وعده دیدار در آینده باش و از غم گذشته خود فاصله بگیر تا بتوانی به حال خود توجه کنی.
هوش مصنوعی: من در دنیای خودم درگیر سازم هستم، اما آمال و آرزوهایم تحتتأثیر زیبایی و جذابیت زلفی که دورادورم است، کوتاه و محدود شدهاند.
هوش مصنوعی: نفسکشیدگان در مواجهه با مشکلات، متوجه نشدند که آن کسی که بر گردنشان میگذارد، چه کسی است و چه تاثیری دارد.
هوش مصنوعی: در حال و هوای شوق و آرزوها، به شدت دلم شکسته و غمگین هستم. اگر کسی بر ناراحتیام تأکید کند، به شدت ناراحتتر میشوم و این درد درونم بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: باید از این دریاچه مانند موجی که از عرق برمیخیزد، شرم را کنار بگذارم و به پرواز درآیم تا بالهای خود را بشکافم.
هوش مصنوعی: اگر همهی دنیا را بگردانم و از این انبار بیحاصلی چیزی به دست نیاورم، در نهایت جز خاک چه چیزی باید از غربال من بریزد؟
هوش مصنوعی: به رغم تحمل بار سنگین دلش، تلاش میکند تا تصویر زیبایی بر خاک رسم کند و این نشاندهندهی عجز اوست. این غم و اندوه در چهرهاش به گونهای حکایتی از عبرت و تجربه میسازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.