خاکستری نماند ز ما تا هوا برد
دیگر کسی چه صرفه ز تاراج ما برد
نقش مراد مفت حریفی کزین بساط
چون شعله رنگ بازد و داغ وفا برد
آسوده جبههای که درین معبد هوس
چون شمع سجده بر اثر نقش پا برد
آخر به درد و داغگرهگشت پیکرم
صد گوی اشک یک مژه چوگان کجا برد
سیل بنای موج همان زندگی بس است
بگذارتا غبار من آب بقا برد
زبن خاکدان دگر چه برد ناتوان عشق
خود را مگر هلال به پشت دو تا برد
محروم دامن تو غبار نیاز من
صد صبح چاک سینه به دوش هوا برد
چشمی که از غبار دلش نیست عبرتی
یارب که التجا به در توتیا برد
حسن قبول جعوهکمین بهانهایست
کو دل که جای آینه دست دعا برد
زاهد ز سبحه نعل یقینت در آتش است
درکعبه راه دیر گرفتی خدا برد
کو قاصدی که در شکن دام انتظار
پیغامی از تو آرد و ما را ز ما برد
هرکس به دیر وکعبه دلیلش بضاعتی است
بیدل به جز دلیکه نداردکجا برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ناامیدی و مشکلات خود اشاره میکند و از فقدان عشق و دلباختگی شکایت میکند. او به تاراج و غارت احساساتش توسط دنیا و دیگران اشاره دارد و از درد و رنجی که بر او وارد شده سخن میگوید. در اینجا، نمادهایی مانند شمع، چشمان اشکبار و کعبه به عنوان مکانهای نیایش و طلب وجود دارند که نشاندهنده جستوجوی او برای روحیه و معنویت هستند. شاعر همچنین از زاهدانی سخن میگوید که به ظاهر دیندارند اما به باطن خود نمیپردازند و در نهایت، خواستار پیغام و حالتی است که بتواند او را از وضعیت ناامیدکنندهاش برهاند.
هوش مصنوعی: هیچ نشانی از ما باقی نمیماند تا زمانی که دوباره باد، دیگران را از ما برباید. کسی چه سودی از غارت ما خواهد برد؟
هوش مصنوعی: نقش آرزو و هدفی که به راحتی به دست آمده، مانند شعلهای است که از این گردونه برمیخیزد و نشان از وفاداری خود را به جا میگذارد.
هوش مصنوعی: آسوده و راحت باش، زیرا در این معبد عشق، مانند شمعی که سجده میکند بر جای پای معشوق، به آرامی و با احترام در کنار او قرار میگیری.
هوش مصنوعی: در نهایت، به خاطر درد و رنجی که کشیدم، بدنم به شدت آسیب دیده و مانند این است که چشمی پر از اشک، به سرنوشت من دچار شده است.
هوش مصنوعی: زندگی همانند امواج دریا است و این امواج به راحتی غبارهای من را به سمت آب جاویدان میبرند.
هوش مصنوعی: معنای این بیت میتواند به این شکل باشد: از خاک و زمین چه چیزی میتواند به عشق ناتوان خود کمک کند، مگر اینکه هلال ماه بر دوش او بیفتد و یاری اش کند. در واقع، شاعر به بیان ناتوانی و کمبودها در عشق میپردازد و نشان میدهد که تنها زیباییها و عناصر آسمانی میتوانند به عشق کمک کنند.
هوش مصنوعی: من به خاطر نیاز به تو، روزها و شبها خودم را عذاب دادهام و غم و درد در دل دارم، اما تو همچنان از من دوری.
هوش مصنوعی: چشمهایی که به خاطر غم و رنج دل، مه آلوده و غبارآلود هستند، یادت نرود که به درگاه تو دعا و التماس میکنند.
هوش مصنوعی: زیبایی محبوب چون عطری دلانگیز است که بهانهای برای دعا کردن در دل انسان ایجاد میکند، مثل آینهای که نشاندهندهی تمایل و عشق درون است.
هوش مصنوعی: نماز و عبادت زاهد تنها در ظواهر است و حقیقت ایمانش در آتش امتحان قرار دارد. او باید بداند که راه حق و حقیقت در عمق وجود و دل است و نه تنها در مکانهای خاص، مثل کعبه یا دِیر.
هوش مصنوعی: کیست آن فرستادهای که در تلهی انتظار، خبری از تو بیاورد و ما را از خودمان دور کند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که به مکانهای مقدس مانند دیر و کعبه میرود، دلیلی برای این کار دارد و آن دلیل بستگی به توانایی و دارایی اوست. اما کسی مانند بیدل که دل ندارد، نمیداند کجا باید برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بویی که از بهار نسیم صبا برد
گویی همی ز طره دلار ما برد
شمشاد طوق فاخته گردد بکوهسار
خلخال لاله کبک دری را عطا برد
باشد صواب باده، چو از ناف یاسمین
[...]
کو سرو قامتی که دل من ز جا برد
زنگ از دلم به یک نگه آشنا برد
عجز وفتادگی است سرانجام سرکشی
چون شعله شد ضعیف به خس التجا برد
خورشید اگر به سایه خود می برد پناه
[...]
کو قاصدی که نامه به باد صبا برد
تا گردم از قلمرو بال هما برد
هرکس به روی ما در چاک قفس گشود
پیش دلش تبسم گل التجا برد
یکچند هم به رغم فلک بیوفا شویم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.