گنجور

 
 
 
اسیری لاهیجی

تا گشت دلم ز عشق پابست غمت

از پای فتاد جانم از دست غمت

از شوق گلستان رخت مرغ دلم

چون بلبل بی نوای شد مست غمت

سحاب اصفهانی

تا دل نشد از نخست پا بست غمت

جان نیز نخورد تیری از شست غمت

اکنون که گرفتار تو گشتند کنند

جان ناله زدست دل دل از دست غمت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه