ای کلک تو بر عروس کاغذ
صد عقد ز مشگ ناب بسته
دست و قلمت کلاله حور
بر گردن آفتاب بسته
بویی ز تو چرخ شیشه کردار
دزدیده و بر گلاب بسته
از شرم تو پیش روی خورشید
گردون تتق سحاب بسته
وز خجلت رای تو ثوابت
همچون مه نو نقاب بسته
از دیده و دم مجیر بی تو
خونابه گشاده آب بسته
دارد چو اثیر سینه تا هست
دل در هوس شهاب بسته
ابریشم ساز گشت عمدا
این خسته در عذاب بسته
تا بو که ببیند آسمانش
در بزم تو بر رباب بسته
کی بر خورد از خیال تا هست؟
اندوه تو را خواب بسته
بی لطف جمال تست هر شب
دود دل او حجاب بسته
ماییم و دلی شکسته زین پس
در دعوت مستجاب بسته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.