در ایام پیشین به زابلستان
به کشمیر و اقطاع کابلستان
به گاه سفر خواجگان بزرگ
مبارک شمردند دیدار گرگ
قضا را چوگرگی رسیدی بهرا،
نمودندی از شوق بر وی نگاه
همایون شمردندی آثار اوی
تفال زدندی به دیدار اوی
وگر گرگ چنگال کین آختی
برو خواجه تیری نینداختی
یکی مرد دانای با فر و جاه
سفر کرد و برگشت زی جایگاه
بدو گفت بانو که راحت بوی
سلامت رسیدی سلامت بوی
بدین خرمی باز ناید کسی
همانا به ره گرگ دیدی بسی
بدو گفت دانا که در راه من
نیامد بجز فکر آگاه من
سلامت بدان جستم از این سفر
که از دیدن گرگ کردم حذر
به گرگ ار دوصد فال میمون در است
ندیدن ز دیدنش میمونتر است
درین قصه پندیست شیرین چو قند
کنون قصه بگذار و بَردار پند
سفر پیشگان رنجبر مردماند
که در راه و بیراه سر در گماند
بود گرگ، این مفتی و آن امیر
فلان شاه و سالار و بهمان وزیر
به صورت مبارک، به کردار شوم
به کشی طاوس و زشتی بوم
سر ره به مردم بگیرند تفت
کشیده رده شششش و هفتهفت
ربایند از آن قوم، بیواهمه
گهی جان و گه مال و گاهی رمه
ولی قوم جویند از آنان بهی
مبارک شمارندشان ز ابلهی
نیاز آورند و نیایش کنند
نماز آورند و ستایش کنند
چو طفلان بخندند بر رویشان
دوند از سر کودکی سویشان
گهی دست بوسند و زاری کنند
گهی دست گیرند و یاری کنند
هر آن چیز یابند با نان دهند
گه صلح نان، روز کین جاندهند
به اغوای گرگان سترگی کنند
به جان هم افتند و گرگی کنند
به پاس بزرگان بکوشند و بس
به میدان سپاهی، به ایوان عسس
به تعظیم گرگان، بز و کیش و میش
میان رمه از هم افتند پیش
ز هم جسته پیشی و کوشش کنند
به پیرامن گرک جوشش کنند
گهی شیر بخشند و گه روغنش
ز کرکینه پوشند گرگین تنش
وگر اشتهایش بجنبد دگر
دهندش دل و دنبه و ران و سر
وز بنِ زشتپندار و وهم بزرگ
غمین گوسفند است و خوشنود گرگ
ولی مرد دانا کشد کینشان
نبیند به دیدار ننگینشان
که ناید ازین بدسگالان بهی
نباشد به دیدارشان فرهی
کسی عافیت را سزاوار شد
که از میر و سالار بیزار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در گذشته در زابلستان و کابلستان، دیدار با گرگ به عنوان امری مبارک شناخته میشد. در این دوران، مردی دانا به سفر رفت و وقتی بازگشت، از خطر دیدن گرگ صحبت کرد و بر این نکته تاکید کرد که گرگ، هرچند ممکن است ظاهری زیبا داشته باشد، در واقع نماد خطر و شر است. او میگوید که بهتر است از چنین مخلوقاتی دوری جست و به جای آن، به دنبال خیر باشیم. قصه به ما میآموزد که در برابر قدرتها و کسانی که ممکن است ظاهری زیبا داشته باشند، باید هوشیار و محتاط باشیم، زیرا آنها ممکن است نیتهای پلیدی داشته باشند. نتیجهگیری اصلی این است که آنکه از افراد بد و قدرتنما بگریزد، در واقع به عافیت و سلامتی نزدیکتر میشود.
هوش مصنوعی: در زمانهای گذشته، به نواحی زابلستان، کشمیر و بخشهایی از کابلستان سفر میکردند.
هوش مصنوعی: در زمان سفر، حضور بزرگان و افراد مهم را خوشیمن دانسته و دیدار آنها را شگفتانگیز و مبارک میدانند.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت مانند یک گرگ به تو نزدیک شد، از سر شوق به آن نگاه میکردند.
هوش مصنوعی: آنها نشانههای او را نیکو شمردند و برای ملاقات با او فال گرفتند.
هوش مصنوعی: اگر گرگ خشمگین شود و حمله کند، تو ای آقا، هیچ تیری به سوی او پرتاب نکردی.
هوش مصنوعی: مردی دانشمند و با مقام، سفر کرد و دوباره به محل زندگیاش بازگشت.
هوش مصنوعی: زن به او گفت: «خوش آمدی، بوی سلامتی و راحتی به مشام میرسد.»
هوش مصنوعی: هیچکس دیگر به این خوشی برنمیگردد، زیرا اگر برهای گرگ را ببیند، شکیباییاش برهم میخورد.
هوش مصنوعی: دانای دانا به او گفت که در مسیر من هیچ چیزی جز فکر و آگاهی من نیامده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر سلامتیام از این سفر دوری کردم، زیرا از دیدن برخی چیزها که مرا نگران میکرد، پرهیز کردم.
هوش مصنوعی: اگر گرگ دوصد میمون را ببیند، بهتر است که میمونها او را نبینند، زیرا دیدن او برایشان خطرناکتر از بودن در جمع میمونهاست.
هوش مصنوعی: این داستان در درونش پند و عبرتی شیرین نهفته است؛ اکنون از داستان بگذر و به برداشت و درس آن توجه کن.
هوش مصنوعی: سفربازان و پیشگامانِ در راه، کسانیاند که برای مردم زحمت میکشند و در مسیرهای مختلف، گاهی سردرگم و بیهدف میشوند.
هوش مصنوعی: گرگ وجود دارد، این مفتی و آن امیر با عنوانها و جایگاههای خاص خود و همچنین وزیری از همین دست.
هوش مصنوعی: به زیبایی ظاهری خود مغرور نکن، زیرا ممکن است در باطن کارهای زشت و ناپسند انجام دهی.
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی ممکن است مشکلات و سختیها با تو همراه شوند و تو باید با تحمل و صبر به جلو بروی.
هوش مصنوعی: آنها از آن قوم، بدون هیچ ترسی، گاهی جان و گاهی مال و گاهی نیز احشام را میربایند.
هوش مصنوعی: اما برخی از مردم از دیگران خوبی و نیکی میطلبند و فکر میکنند که خوشبختشان میسازند، در حالی که این تفکر ناشی از نادانی است.
هوش مصنوعی: به کمک و طلب یاری میپردازند و با دل و جان عبادت و سپاسگزاری میکنند.
هوش مصنوعی: همانطور که بچهها بر روی صورتشان میخندند، دیگران نیز با شوق و علاقه به سمت آنها میروند و از این شادی کودکانه لذت میبرند.
هوش مصنوعی: گاهی مردم دست نیازمند را میبوسند و از روی دلسوزی برای او گریه میکنند و گاهی هم دست او را میگیرند و به یاریاش میشتابند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که پیدا کنند، با نان به آن پاداش میدهند؛ اما در روزی که جنگ و کینه وجود داشته باشد، جانشان را برای آن میدهند.
هوش مصنوعی: برخی از افراد با فریب و کشش قدرتمندان بزرگ، برای به دست آوردن منافع شخصی، به جان یکدیگر میافتند و در این مسیر از حیلهها و نیرنگها استفاده میکنند.
هوش مصنوعی: در این شعر به اهمیت احترام به بزرگان اشاره شده و بیان میکند که باید برای آنها تلاش کرد و در میدان جنگ همچون سپاهی، آماده و با اراده باشید.
هوش مصنوعی: در برابر گرگان و در حضور آنها، بز و کیش و میش از یکدیگر دور میشوند و در جمع گوسفندان از هم جدا میگردند.
هوش مصنوعی: افراد با هم تلاش میکنند و در اطراف خود به جستجو و فعالیت میپردازند تا به نتیجهای برسند.
هوش مصنوعی: گاه افرادی با نیکی و generosity به دیگران کمک میکنند، اما برخی دیگر در عین حال، ظاهر خود را با زرق و برق میپوشانند و در واقع نیت خوبی ندارند.
هوش مصنوعی: اگر او اشتهایش را نشان دهد، دیگر به او دل و دنبه و ران و سر میدهند.
هوش مصنوعی: زبان بداندیشان و تصورات نادرست، به مانند گوسفندی است که همواره غمگین است و از نظر گرگ، خوشحال به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: مرد با فهم و دانا نمیتواند ننگ و عیب دیگران را ببیند و به خاطر خصلتهای منفی آنها احساسی منفی داشته باشد.
هوش مصنوعی: کسی که از بدخویان دوری کند، نباید به ملاقات آنها برود.
هوش مصنوعی: کسی که به آرامش و سلامت دست پیدا میکند، باید از تعلقات دنیوی و مادی وابسته به زندگی پرهیز کند و خود را از آنها دور کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.