تندی مکن که رشتهٔ چل ساله دوستی
در حال بگسلد چو شود تند آدمی
هموار و نرم باش که شیر درنده را
زیر قلاده برد توان با ملایمی
مرد اراده باش که دیوار آهنین
چون نیم جو اراده، نباشد به محکمی
رمز است هرچه هست و حقیقت جز این دو نیست
ای نور چشم این دو بود عین مردمی
یا راه خیر خلق سپردن به حسن خلق
یا راه خیر خویش سپردن به خُرّمی
ور زان که همت تو به آزار مردمست
شیری به هر طریق نکوتر ز کژدمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره اهمیت نرمخویی و ملایمت در روابط انسانی و دوستیها صحبت میکند. شاعر تأکید میکند که تندی و خشونت میتواند باعث ویرانی رابطهها شود، در حالی که با ملایمت میتوان ویژگیهای خشن را در دیگران آرام کرد. او همچنین به قدرت اراده اشاره میکند و میگوید که اراده قوی میتواند موانع بزرگ را از بین ببرد. در نهایت، شاعر به دو راه خیر اشاره میکند: یکی ایجاد حسن خلق در میان مردم و دیگری انتخاب خوشرویی برای خود. او به این نکته هم اشاره میکند که آزار دیگران ناپسند است و انسانی که به آزار مردم میپردازد، کمتر از زهرآگینترین موجودات نیکوست.
هوش مصنوعی: عجله نکن و تندی نکن، چرا که ممکن است دوستی که برای سالهای طولانی ساختهای، به خاطر رفتار تند و ناپختهات از بین برود.
هوش مصنوعی: به آرامی و با نرمی رفتار کن، چرا که میتوان حتی یک شیر درنده را با ملایمت و زیر کنترل نگه داشت.
هوش مصنوعی: انسانی مصمم باش که دیوارهای سخت و محکم به اندازهای که ارادهات قوی باشد، نمیتوانند تو را متوقف کنند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد، یک راز است و حقیقت تنها در این دو امر خلاصه میشود. ای نور چشم، این دو امر در واقع نشاندهندهی جوهرهی انسانیت هستند.
هوش مصنوعی: یا اینکه راه نیکی دیگران را به رفتار نیک تحویل دهی، یا اینکه راه نیکی خود را به خوشحالی بسپاری.
هوش مصنوعی: اگر هدف تو آسیب رساندن به مردم باشد، زهر کژدمی نیز در هر حالتی بهتر از توست، حتی اگر آن زهر همگان را نرساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا خوی ابر گل رخ تو کرده شبنمی
شبنم شدهست سوخته چون اشک ماتمی
... این مصرع ساقط شده ...
کاندر جهان به کس مگرو جز به فاطمی
کی مار ترسگین شود و گربه مهربان؟
[...]
ای آدمی به صورت و بیهیچ مردمی
چونی به فعل دیو چو فرزند آدمی؟
گر اسپ نیست استر و نه خر، تو هم چن او
نه مردمی نه دیو، یکی دیو مردمی
کم دید چشم من چو تو زیرا که چون کمند
[...]
آمد بهار خرم و آورد خرمی
وز فر نوبهار شد آراسته زمی
خرم بود همیشه بدین فصل آدمی
با بانگ زیر و بم بود و قحف در غمی
صدر جهان رسید بشادی و خرمی
در دوستان فزونی و در دشمنان کمی
شاه جهان و صدر جهان شاد و خرم است
جاوید باد شاه بشادی و خرمی
ای شاه راز طلعت فرخنده فال تو
[...]
در عالم کفایت عقل مجسمی
وز غایت لطافت روح مسلمی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.