راهدارى ظالم و بدکیش و بىدیانت، و عمل او راهدارى بود و همیشه مسافرین و مترددین از تاجر و غیره از دست ظلم او دلگیر بودند. تا روزى که وفات یافت؛ مردم میگفتند « ایا حال این راهدار چگونه باشد ؟» قضا را شبى یکى از صلحا آن شخص را در خواب دید که به کمال خوشوقتى آراسته، آن شخص از آن راهدار پرسید: « اى مرد! تو نه آن مرد راهدارى که مردم را ظلم مینمودى؟ » گفت:« بلى. » گفت: « میخواستم بدانم که تو چگونه رفع آن مظلمه را کردى و این مرتبه از چه جهت یافتى؟» آن مرد گفت: « کرم خدا بر عصیان من زیادتى کرد و مرا بخشید. » آن مرد گفت:« تو را به خدا قسم میدهم که وسیله بخشش بیان کن! » آن مرد راهدار گفت: « در حین حبات روزى از راهدارخانه میرفتم که به گماشتگان سرکشى نمایم در میان راه طفلى را دیدم که گریه میکند و ظرف او شکسته و دوشاب او ریخته از آن طفل احوال پرسیدم، گفت: « پدرم این ظرف را پر از دوشاب کرد و به من داد که جهت یکى از خویشان ببرم، در عرض راه پاى من بلغزید و ظرف از دستم بیفتاد و بشکست و دوشاب تمام بریخت، حال رفتن و نزد پدر خبر بردن مشکل است.» چون این سخن از آن طفل شنیدم او را برداشته به خانه خود بردم و به همان شکل ظرف پیدا نمودم و پر از دوشاب کردم و باو دادم تا ببرد. و در وقت حساب و عقاب مرا به ثواب آن عمل بخشیدند. دیگر من کم از آن طفل نیستم، خداوند عالمیان تو را به بیچارگى من خواهد بخشید. دیگر اى گربه! اگر تو راست میگویى و از قیامت خبر دارى چرا دست از ظلم بر نمیدارى؟ و آنچه در باب قیامت به من گفتى من معتقدم و خواهم اعتقاد بدان داشت، لیکن تو دست از آزار مردم بردار! گربه گفت: اى موش گوش بدار! و ظن بد دربارهى من مبر که من ظالم نیستم بلکه تو خود ظالمى، در این ساعت تو را و ظالمى تو را بر تو معلوم مینمایم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این داستان، یک راهدار ظالم و بیدین وجود داشت که مسافران را میآزرد. پس از مرگش، یک صالح در خواب او را دید و از زندگی او سوال کرد. راهدار در پاسخ گفت که خدا او را به خاطر کرم خود بخشیده است. او توضیح داد که در حین روز، وقتی به بچهای که ظرفش شکسته بود، کمک کرده و ظرف جدیدی برایش پیدا کرده، مورد رحمت خدا قرار گرفته است. این قصه نشان میدهد که حتی افراد ظالم نیز ممکن است با انجام کارهای خیر مورد بخشش قرار گیرند. در ادامه، گفتگو بین یک موش و یک گربه پیش میآید که در آن گربه خود را بیگناه معرفی میکند و موش را به ظلم متهم میکند. این گفتگو به ما یادآوری میکند که ممکن است هرکسی تلاش کند تا تقصیرات خود را به دیگری نسبت دهد.
هوش مصنوعی: یک راهدار ظالم و بیرحم وجود داشت که همواره مسافران و تاجران را تحت ظلم خود قرار میداد و آنها را ناراحت میکرد. او تا زمان مرگش به همین کار ادامه داد. مردم از این رفتار او شکایت داشتند و میپرسیدند که حال او چه خواهد شد. یک شب، یکی از مردان صالح او را در خواب دید و متوجه شد که او در خوشحالی کامل به سر میبرد. آن مرد از او پرسید که آیا او همان راهدار ظالم است و او تأیید کرد. مرد صالح سپس خواست که بداند چگونه توانسته ظلمهای خود را جبران کند و به این مقام برسد. راهدار پاسخ داد که رحمت خداوند بر گناهانش غالب شده و او را بخشیده است. مرد صالح از او خواست که روش بخشایش را بگوید. راهدار ذکر کرد که روزی در حین رفتن به دفتر، کودکی را دید که گریه میکند چون ظرفی که پدرش به او داده بود، شکسته و شیرینیاش ریخته بود. او با دلسوزی کودک را به خانهاش برد و ظرفی مشابه پیدا کرد و آن را پر از شیرینی کرد و به کودک داد تا به پدرش برساند. او گفت که به خاطر این عمل خوب مورد بخشش قرار گرفته است. سپس او به مرد صالح گفت که خداوند از مشکلات او خواهد گذشت. در ادامه، گفتگو به جایی رسید که یکی از طرفین از دیگری خواست تا به ظلم کردن پایان دهد و با این جملهها، دوتا از طرفین از یکدیگر انتقاد کردند و هر یک نسبت به دیگری نظری داشتند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.