گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
میبدی

راه طلبت گر آشکارا بودی

هر مرحله‌ای ز راه پیدا بودی‌

گر راه تو افکنده بصحرا بودی

عشاق تو زنار چلیپا بودی‌

عطار

گر دل نه چنین عاشق شیدا بودی

از عشق تو یک لحظه شکیبا بودی

ای کاش هر آن اشک که در فرقت تو،

من میریزم، هزار دریا بودی

مولانا

گر درد دلم به نقش پیدا بودی

هر ذره ز غم سیاه سیما بودی

ور راه به سوی گوهر ما بودی

هر قطره ز جوش همچو دریا بودی

قدسی مشهدی

گر زان که خرد بیخودی افزا بودی

کیفیت عشق او هم از ما بودی

از خویش تهی شدی گهر گر چو حباب

او نیز حباب روی دریا بودی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه