گنجور

 
عطار

سه علامت ظاهر آمد در بخیل

با تو گویم یاد گیرش ای خلیل

اولا از سایلان ترسان بود

وز بلای جوع هم لرزان بود

چون رسد در ره بخویش و آشنا

بگذرد چون باد و گوید مرحبا

نبود از مالش کسی را فایده

کم رسد با کس ز خوانش مایده

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode