چند خصلت آورَد خواری به روی
با تو گویم گر همی گویی بگوی
اول آن باشد که مانند مگس
مردْ ناخوانده شود مهمانِ کس
هرکه مهمان با کسی ناخوانده شد
نزد مردم خوار و زار و رانده شد
دیگر آن باشد که نادانی رود
کدخدای خانهٔ مردم شود
کار کردن بر حدیث آن دو مرد
کز پی جهلند دایم در نبرد
هر که بنشیند زبر دست صدور
گر رسد خواری به رویش نیست دور
نیست جمعی را چو بر قول تو گوش
صد سخن گر باشدت یک را مگوش
حاجت خود را مخواه از دشمنان
زین بتر خواری نباشد در جهان
از فرومایه مراد خود مجوی
تا نیاید مر ترا خواری به روی
با زن و کودک مکن بازی هلا
تا نگردی خوار و زار و مبتلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.