گنجور

 
عطار

آن رفت که گفتمی من از زهد سخن

اکنون من و دَردِ نو و دُردی کهن

دی سر و بُنِ صومعهٔ دین بودم

و امروز به میخانه شدم بی سر و بن

 
sunny dark_mode