گنجور

 
عطار

چشمِ سیهت که فتنهٔ آفاق است

جانم ز میان جان بدو مشتاق است

و ابروی تو ریخت آب رویم بر خاک

کابروی تو پیوسته به خوبی طاق است

 
sunny dark_mode