عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۴ من عاشق روی تو ز دیری گاهم در عشق تو نیست هیچ کس همراهم گر خلق جهان شادی عشقت خواهند تا جان دارم من غم عشقت خواهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عشقش به معشوق میگوید و از تنهایی خود در این عشق سخن میگوید. او با وجود غم و درد عشق، همچنان به آن وفادار است و حتی اگر دیگران بخواهند او را شاد کنند، فقط غم عشق را در دل دارد.
هوش مصنوعی: مدتهاست که در عشق تو دلدادهام و در این مسیر هیچکس را نه همراهم میبینم و نه به من کمک میکند.
هوش مصنوعی: اگر مردم دنیا بخواهند که شاد باشند به خاطر عشق تو، من تا زندهام غم عشق تو را خواهم داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آخر بسوی سعادت آید را هم
بیرون جهد از محاق روزی ما هم
یا رب من اگر چه عاصی و گمراهم
وز بدکاری فتاده در افواهم
اومید به رحمت تو می دارم از آنک
گویندهٔ لا اله الا اللهم
امشب که حریف مشتری و ماهم
با مهرویان چون شکر همراهم
سرمست شراب بزم شاهنشاهم
امشب همه آنست که من میخواهم
مستم من و ناصبور و ناپروا هم
دنیا همه هیچ پیش من عقبا هم
بی نام و نشان و محو و گمگشته عشق
امروز که می شناسدم؟ فردا هم
زنهار مگو که بنده گمراهم
هر جا که روم بکویت افتد راهم
عالم همه آستانه درگه تست
هر جا باشم ساکن این درگاهم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.