پیش تابوت پدر میشد پسر
اشک میبارید و میگفت ای پدر
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.