چون شد آن حلاج بر دار آن زمان
جز انا الحق مینرفتش بر زبان
چون زبان او همینشناختند
چار دست و پای او انداختند
زرد شد خون بریخت از وی بسی
سرخ کی ماند درین حالت کسی
زود درمالید آن خورشید و ماه
دست بریده به روی هم چو ماه
گفت چون گلگونهٔ مردست خون
روی خود گلگونه بر کردم کنون
تا نباشم زرد در چشم کسی
سرخ رویی باشدم اینجا بسی
هرکه را من زرد آیم در نظر
ظن برد کاینجا بترسیدم مگر
چون مرا از ترس یک سر موی نیست
جز چنین گلگونه اینجا روی نیست
مرد خونی چون نهد سر سوی دار
شیرمردیش آن زمان آید به کار
چون جهانم حلقهٔ میمی بود
کی چنین جایی مرا بیمی بود
هر که را با اژدهای هفت سر
در تموز افتاده دایم خورد و خور
زین چنین بازیش بسیار اوفتد
کمترین چیزیش سر دار اوفتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شخصیت حلاج در زمان به دار آویختن، فقط عبارت "انا الحق" را بر زبان میآورد. او که مورد قضاوت قرار گرفته، با وجود اینکه زرد و خونین شده، تصمیم میگیرد که روی خود را سرخ کند تا بترسند و نکند کسی او را بیروح ببیند. او میگوید که کسی که از او ترسیده باشد، نمیتواند او را زرد ببیند و در زندگیاش شجاعت را نشان میدهد. در نهایت، او به چالشهایی که در زندگی با آنها مواجه است اشاره میکند و بر این باور است که در برابر مشکلاتی مانند اژدهای هفتسر، نباید ترسی به دل راه دهد.
هوش مصنوعی: وقتی حلاج در حال اعدام بود، تنها جملهای که بر زبانش جاری میشد، جمله «من حقیقت هستم» بود.
هوش مصنوعی: وقتی که زبان او را درک نکردند، او را به چهار دست و پا درآوردند.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره شده که وقتی خون زرد و بیرنگ میشود، دیگر سرخی و حالت طبیعی آن باقی نمیماند. این به نوعی نشاندهنده تغییر و زوال وضعیت است و بیان میکند که وقتی زندگی یا انرژی از بین برود، اثری از زیبایی یا زندگی واقعی باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: به سرعت آن خورشید و ماه را درمان کن، دست بریدهای که مانند خود ماه بر روی یکدیگر قرار دارند.
هوش مصنوعی: او گفت وقتی که چهرهٔ مرد به زیبایی گل است، من هم بر روی خود مثل گل، رنگ خونش را نمایان کردم.
هوش مصنوعی: من میخواهم در حضور دیگران چهرهای شاداب و خوشحال داشته باشم و از هر گونه زردی یا ناکامی دوری کنم.
هوش مصنوعی: هر کسی که من را زرد و بیمار ببینید، به او سوءتفاهم خواهد شد که من در اینجا به خاطر ترس آمدهام.
هوش مصنوعی: وقتی به خاطر ترس، حتی یک تار موی خود را ندارم، در اینجا جز این گلهای زیبا چیزی نمیبینم.
هوش مصنوعی: زمانی که مردی آماده میشود تا جان خود را فدای هدفی کند، در آن لحظه است که شجاعت و مردانگی او به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: زمانی که دنیای من از عشق و محبت پر شده است، چگونه میتوانم از جایی که در آن قرار دارم هراسی داشته باشم؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در تابستان با موجودی خطرناک و ترسناک مواجه شود، دائماً از او آسیب میبیند و در مضیقه قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از این نوع بازیها، اگر زیاد پیش بیاید، حتی کوچکترین آسیبها هم متوجه او خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.