دیدهور مردی به دریا شد فرود
گفت ای دریا چرا داری کبود
جامهٔ ماتم چرا پوشیدهای
نیست هیچ آتش، چرا جوشیدهای
داد دریا آن نکو دل را جواب
کز فراق دوست دارم اضطراب
چون ز نامردی نیم من مرد او
جامه نیلی کردهام از درد او
خشک لب بنشستهام مدهوش من
زآتش عشق آب من شد جوش زن
گر بیابم قطرهای از کوثرش
زندهٔ جاوید گردم بر درش
ورنه چون من صد هزاران خشک لب
میبمیرد در ره او روز و شب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مردی به دریا میرود و از او میپرسد که چرا رنگش کبود است و جامه ماتم بر تن دارد. دریا در پاسخ میگوید که به خاطر دوری از دوستانش دچار اضطراب شده است. او از درد فراق دوستش، خود را به رنگ نیلی درآورده و از عشقش بیتاب است. او آرزو دارد حتی یک قطره از آب کوثر دوستش را بیابد تا زنده بماند، وگرنه مانند بسیاری دیگر در غم او روزها و شبها خواهد مرد.
هوش مصنوعی: مردی به کنار دریا رفت و از آن پرسید که چرا رنگش آبی یا کبود است.
هوش مصنوعی: چرا لباس سیاه به تن کردهای؟ هیچ آتشسوزی وجود ندارد، پس چرا اشک میریزی؟
هوش مصنوعی: دریا به آن دل نیکو پاسخ داد که از دوری دوست، دچار اضطراب و نگرانی است.
هوش مصنوعی: به خاطر نامردی او، من هم مثل او نیمی از وجودم را فراموش کردهام و به همین خاطر برای نشان دادن درد و رنج او، لباس نیلی بر تن کردهام.
هوش مصنوعی: من با لبهای خشگ نشستهام و از شدت عشق در حال مستی هستم، آتش عشق باعث شده است که آب درونم به جوش بیاید.
هوش مصنوعی: اگر حتی یک قطره از آب حیات او را بیابم، جاودانه و زنده خواهم شد و در درگاه او قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: اگر نبود عشق، هزاران انسان خشک و بیاحساس مانند من روز و شب در راه او میمیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.