دست نمیدهد مرا بی تو نفس زدن دمی
زانکه دمی که با توام قوت من است عالمی
صبح به یک نفس جهان روشن از آن همی کند
کز سر صدق هر نفس با تو برآورد دمی
نی که دو کون محو شد در بر تو چو سایهای
بس که برآورد نفس پیش چو تو معظمی
از سر جهل هر کسی لاف زند ز قرب تو
عرش مجید ذرهای بحر محیط شبنمی
چون بنشیند آفتاب از عظمت به سلطنت
سایهٔ او چه پیش و پس ذره چه بیش و چه کمی
نقطهٔ قاف قدرتت گر قدم و دمی زند
هر قدمی و احمدی هر نفسی و آدمی
چون نفست به نفخ جان بر گل آدم اوفتاد
اوست ز هر دو کون و بس همنفسی و محرمی
لیک اگر دو کون را سوختهای کنی ازو
آدم زخم خورده را نیست امید مرهمی
زانکه ز شادیی که او دور فتاد اگر رسد
هر نفسیش صد جهان هر نفسش بود غمی
چون همه چیزها به ضد گشت پدید لاجرم
سور چو بود آنچنان هست چنینش ماتمی
تا به کی ای فرید تو دم زنی از جهان جان
دم چه زنی چو نیستت در همه کون همدمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عمیق و وابستگی شاعر به معشوق میپردازد. شاعر میگوید که بیمعشوق نمیتواند نفس بکشد و هر لحظهای از بودن با او برایش قدرت و زندگی میآورد. صبحها با یاد معشوق جهان را روشن میبیند و به این فکر میکند که همه چیز در سایه وجود او معنی مییابد. او به فانی بودن دیگران در برابر عظمت معشوق اشاره میکند و میگوید که اگر دو جهان را هم از وجود او دور کنیم، امیدی برای مرهمی بر درد انسان نیست. او از غم و اندوهی که بر اثر فاصله از معشوق به او دست میدهد، سخن میگوید و در نهایت سوال میکند که چگونه میتوان از جهان و زندگی صحبت کرد، در حالی که همدمی در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: بی تو حتی نفس کشیدن برایم ممکن نیست، چون هر لحظهای که با تو هستم، به من قدرت و انرژی میدهد و تمام زندگیام را تشکیل میدهد.
هوش مصنوعی: صبح با یک نفس، جهان را روشن میکند، زیرا هر نفس صداقت دارد و در هر دم با تو همراه میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به توصیف حالتی میپردازد که انسان از شدت عشق و رابطهاش با معشوق به قدری غرق میشود که تمام وجودش در سایه محبت او محو میگردد. او به اندازهای تحت تأثیر قرار میگیرد که حتی نفس کشیدن نیز به معنایی یکنواخت و غریزی در کنار محبوبش به نظر میرسد. این احساس عظمت و قدرت وجود محبوب است که باعث میشود شاعر پر از دگرگونی و شگفتی شود.
هوش مصنوعی: هر کس از روی نادانی درباره نزدیکی تو به عرش بزرگ خدا ادعا میکند، در واقع فقط مانند یک قطره شبنم در برابر دریای وسیع است.
هوش مصنوعی: هنگامی که خورشید از بزرگی به مقام سلطنت نشسته باشد، سایهاش بر همه چیز تاثیر میگذارد و برای هیچ چیز کوچک و بزرگ فرقی نمیکند.
هوش مصنوعی: قدرت تو در هر گام و لحظه، برترین است و اگر کسی نام احمد را بر زبان بیاورد یا انسانی دیگر، باز هم تأثیر تو را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: آنگاه که نفس تو با دم حیات بر گل آدم دمیده شد، او از هر دو عالم به وجود آمده و تنها همین رابطه و نزدیکی بین شماست.
هوش مصنوعی: اما اگر برای دو جهان ضرر یا آسیبی ایجاد کنی، دیگر نمیتوانی به آدم زخمخورده امیدی برای بهبود او داشته باشی.
هوش مصنوعی: از آنجا که او از شادی دور افتاده است، اگر هر نفسی به او برسد، به اندازه صد جهان غم خواهد داشت.
هوش مصنوعی: وقتی که همه چیز به ضد و نقیض تبدیل میشود، طبیعی است که هر چیزی به گونهای خاص و خاصتر ظهور پیدا کند. بنابراین، اگر چیزی به این شکل شده باشد، باید برای آن حالتی حزنآلود در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی ای فرید، تو از دنیا صحبت میکنی؟ وقتی که در این جهان هیچ همدمی نداری، چه فایدهای دارد که از جان سخن بگویی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مردم دیده منی نور دو چشم مردمی
جز تو پری کجا کند جلوه بشکل آدمی
باغ و بهار مردمان گر زگلست و یاسمین
باغ و بهار من توئی ای تو بهار خرمی
چون تو مسیح دم بتی شاید کاید از عدم
[...]
بیش تو نزد ما کمی
سال تو پیش ما دمی
ای بکنار تو یمی
ساخته ئی به شبنمی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.