غم بسی دارم چه جای صد غم است
زانکه هر موییم در صد ماتم است
غم نباشد کانچه پیشان است و پس
کم ز کم نبود نصیبم زان کم است
عالمی است اشراق نور آفتاب
کور را زانچه اگر صد عالم است
عالمی دردست بر جانم ولی
چون ازوست این درد جانم خرم است
درد زخم او کشیدن خوش بود
گر پس از صد زخم او یک مرهم است
گر بسی عمرم بود تا جان بود
آن من گر هست عمری یک دم است
گر کسی را آن دم اینجا دست داد
او خلیفهزادهای از آدم است
ور کسی زان دم ندارد آگهی
مردهدل زاد است اگر از مریم است
بیخیال و صورت وهم و قیاس
چیست آن دم، شیر و روغن درهم است
نی که دایم روغن است و شیر نه
زانکه گر شیر است بس نامحرم است
گر فرید این جایگه با خویش نیست
آن دمش در پردهٔ جان همدم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از غم و اندوه عمیق خود سخن میگوید و میگوید که هر موی او نشان از ماتم و غم دارد. او میگوید که غم واقعی چیزی فراتر از آنچه که در ظاهر به نظر میرسد است. باوجود دردها و زخمهایش، احساس خوشی از وجود دردهایی دارد که از یک عشق برمیخیزد. او به لحظهای اشاره میکند که در آن، انسان به آگاهی اوج میرسد و میگوید که درک واقعی زندگی و عشق بالاتر از ظواهر خیالی و تصورات است. شاعر همچنین به اهمیت لحظات خاص و درک عمیق از وجود اشاره میکند و بر این باور است که در این لحظات، حقیقت و زیبایی زندگی قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: من غمهای زیادی دارم، و چه برسد به اینکه صد غم داشته باشم، زیرا هر یک از مویهایم به اندازه یک ماتم بزرگ است.
هوش مصنوعی: غمی نیست که آنچه برای من در گذشته و آینده پیش میآید، کمتر از آنچه نصیبم شده، نیست.
هوش مصنوعی: جهان به گونهای نورانی و روشن است که حتی شخص نابینا نیز با وجود نداشتن دید، میتواند از آن بهرهبرداری کند. اگرچه ممکن است صدها عالم و دانشمند وجود داشته باشند، اما این روشنایی و آگاهی فراتر از آنهاست.
هوش مصنوعی: کسی در دنیا وجود دارد که دردی را بر جانم مینهد، اما چون این درد از اوست، برایم خوشایند و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: تحمل درد و زخم او خوشایند است، اگر پس از تحمل صد زخم از او، یک درمان وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است عمرم طولانی شود، اما آنچه برای من اهمیت دارد این است که حتی اگر فقط یک لحظه زندگی کنم، با تمام وجودم از آن استفاده خواهم کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی در این لحظه با تو دست بدهد، او یکی از نسلهای آدم است که مقام خلیفهزاده دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از آن لحظه آگاه نباشد، نشاندهندهی بیاحساسی اوست، حتی اگر از خانوادهای مانند مریم باشد.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که باید از خود گذشته و نگران چیزهای بیمعنی نباشیم، واقعیتها به هم آمیختهاند و هیچچیز بهسادگی قابل تشخیص نیست.
هوش مصنوعی: نی که همواره لطیف و خاصیت نرم دارند، مانند شیر نیست، چرا که اگر هم شیر باشد، فقط برای کسانی که به آن دسترسی دارند مناسب است.
هوش مصنوعی: اگر فرید در این مکان حضور ندارد، در آن لحظه روحش در پردهٔ جانش همواره با اوست و همدم اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
درج لعلت دلگشای مردم است
عکس ماهت رهنمای انجم است
مردم چشم تو با من کژ چو باخت
راستی نه مردمی نه مردم است
روی تو در زلف همچون عقربت
[...]
کان فلان طوطی که مشتاق شماست
از قضای آسمان در حبس ماست
هر کجا رندیست ما را محرم است
هرکجا جامیست با ما همدم است
زمزم آن چشم های پر نم است
آب روی عارفان زان زمزم است
کون جامع جسم و جان آدم است
اوست جان وجان جسمش عالم است
جان او مرآت حسن لایزال
قلب او میدان که عرش اعظم است
علم الاسما چو حق کردش عیان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.