درد دل دارم جهانی بیتو من
زانکه نشکیبم زمانی بیتو من
عالمی جان آب شد در درد تو
چون کنم با نیم جانی بیتو من
روی در دیوار کردم اشکریز
تا بمیرم ناگهانی بیتو من
من خود این دم مردهام بیشم نماند
پوستی و استخوانی بیتو من
چون نه نامم ماند بیتو نه نشان
از تو چون یابم نشانی بیتو من
جان من میسوزد و دل ندهدم
تا کنم یک دم فغانی بیتو من
میتوانی آخرم فریاد رس
چند باشم ناتوانی بیتو من
چشم میدارم زهی دانی چرا
زانکه گشتم چون کمانی بیتو من
دل چو برکندم ز تریاک یقین
زهر خوردم بر گمانی بیتو من
گر نکردم سود در سودای تو
میکنم هر دم زیانی بیتو من
بی توام در چشم موری عالمی است
مینگنجم در جهانی بیتو من
گرچه از من کس سخن مینشنود
پر سخن دارم زبانی بیتو من
دوستان رفتند و هم جنسان شدند
با که گویم داستانی بیتو من
همت عطار بازی عرشی است
خود ندارم آشیانی بیتو من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و تنهایی خود به شدت شکایت میکند و بیان میکند که بییار و محبوبش، زندگی برایش غیرقابل تحمل است. او به احساس مرگ و از دست رفتن هویت خود اشاره میکند و میگوید که از درد و عشقش در حال سوختن است. شاعر به ناامیدی و ناتوانی خود در طلب یار میپردازد و میگوید که حتی در عدم وجود دوستان و همفکران، درد دلش تمامی ندارد. در نهایت، او بیان میکند که نمیتواند زندگیاش را بدون محبوبش ادامه دهد و به جز درد و رنج چیزی برای او باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: من دردی در دل دارم که به جهانی میماند، زیرا نمیتوانم حتی یک لحظه بدون تو تحمل کنم.
هوش مصنوعی: درد و رنج تو مانند آبی است که جان مرا در خود غرق کرده است. حالا من چطور میتوانم با این نیمهجانی که بدون تو دارم ادامه دهم؟
هوش مصنوعی: در دیوار تصویر تو را گذاشتم و از شدت اندوه اشک میریزم، تا آنکه بیخبر از تو ناگهانی بمیرم.
هوش مصنوعی: من در این لحظه برای تو هیچ زندگی در من باقی نمانده است. بدون تو، فقط یک پوست و استخوان سرد و بیروح هستم.
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه نه از من خبری مانده و نه نشانی از تو، چطور میتوانم بیتو نشانی پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: روح من در عذاب است و هنوز قلبم را به کسی ندادم تا لحظهای بدون تو فریاد کنم.
هوش مصنوعی: بدون تو، ناتوانی مرا به فریاد میآورد و نمیدانم در آخرین لحظات زندگیام چقدر میتوانم کمک بخواهم.
هوش مصنوعی: چشمهایم را به حالت خاصی دارم و میدانی چرا؟ چون بدون تو شبیه کمانی شدهام.
هوش مصنوعی: وقتی دل را از اعتیاد به تریاک جدا کردم، مطمئنم که مانند زهر به خودم آسیب زدم، چرا که نبود تو برایم مثل یک سم است.
هوش مصنوعی: اگر در عشق تو نفعی به دست نیاوردم، هر لحظه از نبودن تو خسارتی میکشم.
هوش مصنوعی: بی تو در چشم یک مورچه، دنیای بزرگی وجود دارد که بدون تو در هیچ جهانی نمیتوانم جا بگیرم.
هوش مصنوعی: هرچند هیچکس از من صحبت نمیکند، اما من خودم پر از حرف و داستانم، در غیاب تو.
هوش مصنوعی: دوستانم رفتند و هم رفیقانم شدند، حالا با چه کسی داستان زندگیام را بگویم درabsence of تو؟
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش عطار، مانند بازی فرشتگان است و من بدون تو، جایی برای زندگی ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.