بیار آن جام می تا جان فشانیم
نثاری بر سر جانان نشانیم
بیا جانا که وقت آن درآمد
که جان بر جام جانافشان فشانیم
چو بر جان آشکارا گشت جانان
ز غیرت جان خود پنهان فشانیم
دمی کز ما برآید بی غم او
در آن ماتم بسی طوفان فشانیم
چو دریا در خروش آییم وانگه
ز چشم خونفشان باران فشانیم
وگر در دیده آید غیر او کس
نمک در دیدهٔ گریان فشانیم
همان بهتر که در عشقش چو عطار
در از دریای بیپایان فشانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به خوشگذرانیدن و عشق ورزیدن به جانان است. شاعر از معشوق میخواهد که بیاید و جام شراب را بیاورد تا بتوانند در عشقش جانفشانی کنند. او به شدت عشق و غیرت خود را بیان میکند و میگوید که اگر غیر از معشوق کسی در دلش بیفتد، اشک خواهد ریخت. در نهایت، شاعر بر آن است که بهتر است مانند عطار در عشق به معشوق، خود را در دریای عشق غرق کند.
هوش مصنوعی: بیا آن جام شراب را بیاور تا جان خود را فدای عشق کنیم و نذری برای معشوقهمان بگذاریم.
هوش مصنوعی: بیا عزیزم، زمان آن فرا رسیده است که جان خود را بر روی جامی که جان ما را شاداب میسازد بریزیم و به زندگی و لذت بپردازیم.
هوش مصنوعی: زمانی که محبوب بهروشنی در وجودمان نمایان شود، از غیرت و عشق، جان خود را پنهان کرده و فدای او میکنیم.
هوش مصنوعی: هر زمانی که از ما چیزی خارج میشود، بدون اینکه ناراحتی به همراه داشته باشد، در آن سوگ بزرگ، طوفانی از شادی به پا خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که مثل دریا به خروش میآییم، در آن صورت از چشمانمان مانند باران، اشک و خون میریزیم.
هوش مصنوعی: اگر غیر از او کسی در نظر بیاید، مانند نمکی که بر چشمان گریان میپاشند، آن را تحمل نمیکنیم.
هوش مصنوعی: بهتر است که در عشق او، مانند عطار، بیوقفه و بدون توجه به محدودیتها، خود را در دریای بیپایان عشق رها کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو ما را داد ماهم جان فشانیم
بر معشوق دایم بی نشانیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.