گنجور

 
عطار

ذره‌ای دوستی آن دمساز

بهتر از صد هزار ساله نماز

ذره‌ای دوستی بتافت از غیب

آسمان را فکند در تک و تاز

باز خورشید را که سلطانی است

ذره‌ای عشق می‌دهد پرواز

عشق اگر نیستی سر مویی

نه حقیقت بیافتی نه مجاز

ذره‌ای عشق زیر پردهٔ دل

برگشاید هزار پردهٔ راز

زیر هر پرده نقد تو گردد

هر زمان صد جهان پر از اعزاز

وی عجب زیر هر جهان که بود

صد جهان عشق افتدت ز آغاز

باز در هر جهان هزار جهان

می‌شود کشف در نشیب و فراز

گرچه هر لحظه صد جهان یابی

خویش را ذره‌ای نیابی باز

چون به یکدم تو گم شدی با خویش

چون توانی شد آگه از دمساز

تا تو هستی تو را به قطع او نیست

ور نه‌ای فارغی ز ناز و نیاز

او تو را نیست تا تو آن خودی

با تو او نیست، اینت کار دراز

گر درین راه مرد کل طلبی

هرچه داری همه بکل درباز

می‌شنو از فرید حرف بلند

وز بد و نیک خانه می‌پرداز

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۴۱۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

زندگانی چه کوته و چه دراز

نه به آخر بمرد باید باز؟

هم به چنبر گذار خواهد بود

این رسن را، اگر چه هست دراز

خواهی اندر عنا و شدت زی

[...]

فرخی سیستانی

سرو ساقی وماه رود نواز

پرده بر بسته در ره شهناز

زخمه رودزن نه پست ونه تیز

زلف ساقی نه کوته ونه دراز

مجلس خوب خسروانی وار

[...]

ابوالفضل بیهقی

زندگانی چه کوته و چه دراز

نه بآخر بمرد باید باز؟

هم بچنبر گذار خواهد بود

این رسن را اگر چه هست دراز

خواهی اندر عنا و شدّت زی‌

[...]

ناصرخسرو

ای تو را آروزی نعمت و ناز

آز کرده عنان اسپ نیاز

عمرت از تو گریزد از پس آز

تو همی تاز در نشیب و فراز

بر در بخت بد فرود آید

[...]

مسعود سعد سلمان

چند گویی که نشنوندت راز

چند جویی که می نیابی باز

بد مکن خو که طبع گیرد خو

ناز کم کن که آز گردد ناز

از فراز آمدی سبک به نشیب

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه