صبح از پرده به در میآید
اثر آه سحر میآید
یا کسی مشک ختن میبیزد
یا نسیم گل تر میآید
خیز ای ساقی و میده به صبوح
که حریف چو شکر میآید
پسری کز خط سبزش چو قلم
دل عشاق به سر میآید
ای پسر می ده و می نوش که عمر
به سر تو که به سر میآید
عمرت این یکدم حالی است تو را
کیست ضامن که دگر میآید
تویی و یکدم و آگاه نهای
کز دگر دم چه خبر میآید
لیک دانی تو که بی صد غم نیست
هر دمی کان ز تو بر میآید
سنگ بر بام فلک زن به صبوح
که فلک بر تو به در میآید
داد بستان ز جهانی که درو
بهتر خلق بتر میآید
در جهانی که همه بینمکی است
قسم عطار جگر میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف صبح و زیباییهای آن میپردازد. شاعر میگوید که با طلوع صبح، روح تازگی و زندگی در فضا پدیدار میشود و به نوعی دعوت میکند که از این لحظات بهرهبرداری کنیم. او به ساقی میگوید که شراب را به جمع بیاورد تا در کنار دوستان و عاشقان، شادی و نشاط را تجربه کنند. سپس به زودگذر بودن عمر اشاره میکند و تاکید میکند که هر لحظهای که میگذرد، فرصتی برای لذت بردن از زندگی است. در نهایت، شاعر از دنیای پر از غم و بینمکی یاد میکند و از یکنواختی و بیروحی آن گلایه میکند.
هوش مصنوعی: صبح با نوری تازه و روحنواز از پشت پرده بیرون میآید و نشانهای از آرامش و زیبایی اولیه روز به همراه دارد.
هوش مصنوعی: یا کسی عطر خوش ختن را پخش میکند یا نسیم دلانگیز گلها فرا میرسد.
هوش مصنوعی: برخیز ای ساقی و شراب را در صبح بیاور، زیرا که دوست مانند شکر خوشمزه و شیرین میآید.
هوش مصنوعی: پسری که با خط سبز خود، مانند قلمی که احساسات عاشقان را به تصویر میکشد، به دل همه میرسد.
هوش مصنوعی: ای پسر، شراب بنوش و از زندگی لذت ببر، چون عمر تو به سرعت به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: عمر تو در این لحظه تنها به همین لحظه محدود است. کسی نمیداند که آیا لحظهای دیگر برایت پیش میآید یا نه.
هوش مصنوعی: تو در این لحظه هستی و از اتفاقاتی که در لحظههای دیگر ممکن است بیفتد، بیخبر هستی.
هوش مصنوعی: اما میدانی که بدون غم و اندوه، هر لحظهای که از تو برمیخیزد، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: صبح زود به آسمان کوبیده شو، زیرا آسمان برای تو به در میآید.
هوش مصنوعی: در این دنیا، ارتباط و تعامل میان انسانها به گونهای است که هر چه بهتر باشد، در نهایت ممکن است باعث بروز رفتارهای ناپسندتری شود.
هوش مصنوعی: در دنیایی که همه چیز بیطعم و فاقد جذابیت است، قسم به عطار حتی جگر آدم را به درد میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.