رُهبان دَیْر را سببِ عاشقی چه بود؟
کاو روی راز دیر به خَلقان نمینمود
از نیستی دو دیده به کس مینکرد باز
وز راستی روانِ خلایق همیربود
چون در فتاد در محنِ عشق زان سپس
در مهر دل عبادتِ عیسی همیشنود
در ملّتِ مسیح روا نیست عاشقی
او عاشق از چه بود و چرا در بلا فزود
مانا که یارِ ما به خرابات برگذشت
وز حالِ دل، به نغمه، سرودی همیسرود
میگفت:«هر که دوست کند، در بلا فتد
عاشق زیان کند دو جهان از برای سود»
رهبان طواف دیر همیکرد ناگهان
کهآوازِ آن نگارِ خراباتیان شنود
بَرشد به بام دیر، چو رخسار او بدید
از آرزوش روی به خاک اندرون بسود
دیوانه شد ز عشق و برآشفت در زمان
زنجیرِ نَعتِ صورتِ عیسیٰ بُرید زود
آتش به دیر درزد و بتخانه درشکست
وز سقفِ دیرِ او به سما بر رسید دود
باده ز دستِ دوست دمادم همیکشید
زنگِ بلا ز ساغر و مطرب همیزدود
سرمست و بیقرار همیگفت و میگریست:
«ناکردنی بکردم تا بودنی ببود»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره عشق و شوریدگی یک رهبان نسبت به معشوقهاش سخن میگوید. رهبان که به دلایل مذهبی و در لفافهای از عزلت زندگی میکرد، ناگهان به عشق دچارش میشود و تحت تأثیر این احساس قرار میگیرد. او متوجه میشود که دیگر نمیتواند به زندگی سنتی خود ادامه دهد و به سوی خرابات میرود، جایی که با شور و شوق به ستایش معشوق میپردازد و از قید و بندهایی که در آنها گرفتار بود، رها میشود. متن همچنین به درد و رنجی که عاشقان باید تحمل کنند و سرانجام خوشحالی و سرمستی ناشی از عشق اشاره میکند. در نهایت، عشق را به عنوان نیرویی قوی و رهاییبخش توصیف میکند که فرد را از قید و بندهای دنیوی آزاد میسازد.
هوش مصنوعی: در حیاط دیر (خانهای که عبادت در آن انجام میشود) دینیان تنها عشق را تجربه میکردند، در حالی که این شخص، که به عبادت مشغول بود، هرگز چهرهاش را به دیگران نشان نمیداد و راز عشق را فقط خودش میدانست.
هوش مصنوعی: دو چشم من به هیچکس نگاه نمیکرد و از حقیقت، روح انسانها را به خود جذب میکرد.
هوش مصنوعی: زمانی که در سختیهای عشق گرفتار میشود، سپس در محبت دل خود، عبادتی را مانند عبادت عیسی میشنود.
هوش مصنوعی: در جامعه مسیحی، عاشقی سزاوار نیست و این سؤال مطرح است که چرا شخص عاشق باید در سختیها و مشکلات بیشتر شود.
هوش مصنوعی: دوست ما به میخانه رفت و از حال دل ما، آهنگی خوش و زیبا سر داد.
هوش مصنوعی: او میگفت: هر کسی که عشق ورزد، در سختی و مشکل قرار میگیرد؛ عاشق به خاطر عشق خود ممکن است در این دنیا و آن دنیا زیان ببیند، اما این را برای کسب سود میداند.
هوش مصنوعی: راهب در حال دور زدن دور از کلیسا بود که ناگهان صدای آن معشوقهی عاشق پیشه را شنید.
هوش مصنوعی: وقتی بر بام دیر رفت و چهرهاش را دید، از آرزوی او رویش را به خاک نهاد.
هوش مصنوعی: عاشق به سبب عشق دیوانه شد و به شدت دچار هیجان و خشم گردید؛ به طوری که بهسرعت بندهایی که او را به زیبایی صورت عیسیٰ مرتبط میکرد، پاره کرد.
هوش مصنوعی: آتش به خانه ی معبد رخنه کرد و تصاویر بتها را شکست. از سقف این معبد، دود به آسمان برخاست.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب از دستان دوست مدام ادامه دارد و هر بار که مینوشم، غم و مشکلات را از طریق آهنگ و ساز کنار میزنم.
هوش مصنوعی: شخصی با حالت شاد و ناآرام، در حالی که گریه میکند، میگوید: «کاری را انجام دادم که نباید انجام میدادم، تا اینکه چیزی را به وجود آوردم که نباید وجود میداشت.»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاخی برآمد از بر شاخ درخت تود
تاخی ز مشک و شاخ ز عنبر درخت عود
گر فرخی بمرد، چرا عنصری نمرد؟
پیری بماند دیر و جوانی برفت زود
فرزانهای برفت و ز رفتنْش هر زیان
دیوانهای بماند و ز ماندنْش هیچ سود
ای آنکه از خصال تو قدر هدی فزود
بادا ستوده ، هر که خصال ترا ستود
طاعت ترا سزد ، بجهان در ، که چون تویی
زین پس نبود خواهد وزین پیش هم نبود
در دور هشت چرخ ز ترکیب چار طبع
[...]
گفتم ترا مدیح دریغا مدیح من
خود کردهام ندارد باکرد خویش سود
چون احتلام بود مرا مدح گفتنت
بیدار گشتم آب نه درجای خویش بود
سنگست در قفایش هرجا که میرود
زان در بدر بسان شگ زرد میدود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.