در قعر جان مستم دردی پدید آمد
کان درد بندیان را دایم کلید آمد
چندان درین بیابان رفتم که گم شدستم
هرگز کسی ندیدم کانجا پدید آمد
مردان این سفر را گمبودگی است حاصل
وین منکران ره را گفت و شنید آمد
گر مست این حدیثی ایمان تو راست لایق
زیرا که کافر اینجا مست نبید آمد
شد مست مغز جانم از بوی باده زیرا
جام محبت او با بوسعید آمد
تا دادهاند بویی عطار را ازین می
عمرش درازتر شد عیشش لذیذ آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیتها به عمق درد و سرگشتگی درونی خود اشاره میکند که به نوعی به زندگی بندگان و گم شدگیهای انسانها مرتبط است. او به بیابانی میتازد که در آن گم شده و هیچ کس را نمیبیند. مردان دیگر نیز از گمشدگی در سفر خود صحبت میکنند، به طوری که منکران حقیقت، از سفرهای خود سخن میگویند. شاعر به مستی و عشق اشاره میکند که به او بویی از معشوقش داده است و این عشق، او را از درد و اندوه رهایی میبخشد و به زندگیاش معنا میدهد. در نهایت، او به تأثیر بوی محبت بر زندگی عطار اشاره میکند که باعث خوشبختی و طول عمرش شده است.
هوش مصنوعی: در عمق وجود من دردی به وجود آمد که این درد برای بیدار کردن افرادی که در بندند، مانند کلیدی عمل میکند.
هوش مصنوعی: در این بیابان بسیار راه رفتم تا جایی که گم شدم و هرگز کسی را ندیدم که در اینجا ظاهر شود.
هوش مصنوعی: مردان این سفر در گمراهی و سردرگمی به سر میبرند و کسانی که راه را انکار میکنند، گفتوگوهایشان را شنیدهاند.
هوش مصنوعی: اگر در این داستان مستی وجود دارد، ایمان تو باعث شایستگیات میشود، زیرا تنها کافران در اینجا به مستی میرسند، نه کسانی که ایمان دارند.
هوش مصنوعی: از بوی خوش شراب، جانم به حال خوشی درآمد زیرا جام محبت او همراه با بوسعید به من رسید.
هوش مصنوعی: عطار بویی از زندگی خوش را تجربه کرده و به همین خاطر عمرش طولانیتر و لذت زندگیاش بیشتر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.