گرچه ز تو هر روزم صد فتنه دگر خیزد
در عشق تو هر ساعت دل شیفتهتر خیزد
لعلت که شکر دارد حقا که یقینم من
گر در همه خوزستان زین شیوه شکر خیزد
هرگه که چو چوگانی زلف تو به پای افتد
دل در خم زلف تو چون گوی به سر خیزد
گفتی به بر سیمین زر از تو برانگیزم
آخر ز چو من مفلس دانی که چه زر خیزد
قلبی است مرا در بر رویی است مرا چون زر
این قلب که برگیرد زان وجه چه برخیزد
تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم
آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد
گفتی چو منی بگزین تا من برهم از تو
آری چو تو بگزینم، گر چون تو دگر خیزد
بیچاره دلم بی کس کز شوق رخت هر شب
بر خاک درت افتد در خون جگر خیزد
چو خاک توام آخر خونم به چه میریزی
از خون چو من خاکی چه خیزد اگر خیزد
عطار اگر روزی رخ تازه بود بی تو
آن تازگی رویش از دیدهٔتر خیزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و شوق شدید شاعر به معشوق میپردازد. شاعر به هر فتنه و آزمایش جدیدی که ناشی از عشق است، اشاره میکند و بیان میکند که دلش هر بار بیشتر عاشق میشود. معشوق با زیباییهایش، به ویژه زلفهایش، دل شاعر را به درستی تسخیر کرده است. شاعر به خود میگوید که عشق به معشوقش چون شکر شیرین است و در عین حال، او را در موقعیتهای سخت و رسوایی قرار داده است. او از بیکسی و درد جدایی شکایت میکند و احساس میکند که بدون دیدن معشوق، زندگی معنایی ندارد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که زیبایی و تازگی معشوق باعث زنده بودن احساساتش میشود.
هوش مصنوعی: هر روز که از تو میگذرد، بلاها و مشکلات جدیدی به وجود میآید، اما در عشق تو، هر لحظه، دلم بیشتر و بیشتر به تو علاقهمند میشود.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو باعث شکرگزاری من است و مطمئنم که اگر در تمام خوزستان هم از این روش شکرگزاری بکنند، باز هم از تو کم نمیشود.
هوش مصنوعی: هر زمان که زلف تو به پایم بیفتد، دل من همچون گوی به سر میجهد.
هوش مصنوعی: گفتی که از تو، جواهرات و زیباییها را به دست میآورم، اما من که در فقر و تنگدستی به سر میبرم، میدانم که از من چه گنجی میتواند به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: قلب من به تو علاقهمند است و چهرهات برایم مانند طلا ارزشمند است. این قلبی که به عشق تو میتپد، از زیباییات انرژی میگیرد و از آن چه که تو به من ارائه میدهی، سرشار میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که به تو نگاه کردم، باعث شدم که در دنیا رسوا شوم. بله، تمام رسواییها ابتدا از نگاهی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند من هستی، انتخاب کن تا من از تو جدا شوم. اما اگر من تو را انتخاب کنم، شاید شخص دیگری مانند تو دوباره به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: دل من بیکس و تنهاست و از شوق دیدن تو هر شب بر زمین در مقابل در خانهات میافتم، و این عشق باعث میشود که خون از دلم بریزد.
هوش مصنوعی: من مانند خاک تو هستم، پس چرا خونم را به هدر میدهی؟ از کسی مانند من که خاکی است، اگر به حرکت درآید، چه نتیجهای خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: عطار اگر روزی چهرهای جدید و زیبا داشته باشد، بدون تو آن زیبایی و تازگی چهرهاش از چشمهای اشکبار من میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.