نسیم صبحدم آمد به گلشن
به چشمش گلش آمد همچو گلخن
گل از بلبل بکلی دست شسته
دریده پیرهن در خون نشسته
هزاران خار در پا دست در گل
فراق بلبلش بنشسته در دل
چو سرو اندر چمن افتان و خیزان
به زاری زار میگفت ای عزیزان
به هم خوش بود ما را در گلستان
حسد بردند بر ما جمله مرغان
حسودان را به جز کوری مبادا
میان همدمان دوری مبادا
همینش کار باشد چرخ گردان
که دوری افکند با دوستداران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی آمدن نسیم صبحگاهی به باغ و زیباییهای آن است. بلبل با غم فراق محبوبش، از گلها و زیباییهای باغ گلایه میکند. او از حسادت سایر پرندگان Speak میکند و میگوید که حسودان جز نابینایی نصیبی ندارند. بلبل آرزو دارد که دوری و جدایی میان دوستان نباشد و اشاره میکند که چرخ زمان میتواند موجب جدایی میان دوستداران شود.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی به باغ آمد و در چشمش گلها را مانند یک بوی خوش حس کرد.
هوش مصنوعی: بلبل از گل completely دست کشیده و با غم و اندوه، لباسش در خون آغشته شده است.
هوش مصنوعی: در دل من بلبل ناراحت و غمگین نشسته است، در حالی که هزاران خار در پاهایم وجود دارد و دستم در خاک گِل و ناراحتی گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: مانند سرو در باغ، که در حالتی سست و نازک به زمین میافتد و دوباره بر میخیزد، با صدای اندوهگین و نالهای بیقرار، به دوستانش پیغام میدهد.
هوش مصنوعی: ما در گلستان با هم خوش و شاد بودیم، اما حسادت باعث شد که همه پرندگان به ما حمله کنند.
هوش مصنوعی: حسودان را جز بیخبری و کوری چیزی نماند. نباید در میان دوستان و همراهان جدایی باشد.
هوش مصنوعی: این موضوع به این اشاره دارد که زندگی و سرنوشت به گونهای است که برخی افراد با عشق و محبت به دور هم میچرخند و از نشاط و خوبیهای یکدیگر بهرهمند میشوند. این چرخش و دوری که به وجود میآید، نشاندهنده روابط عمیق و تاثیرگذار میان دوستان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.