گنجور

 
اسیری لاهیجی

چون بفضل حق رهی در ملکت جان یافتم

صد هزاران عالم بیحد و پایان یافتم

سال ها درهر یکی زان عالم اقلیم جان

سیر کردم جمله عالم عین جانان یافتم

جمله ذرات عالم از لطیف و از کثیف

هم زمهر روی او چون ماه تابان یافتم

چون ز لذات دو عالم در گذشتم مردوار

دردهجران را ز وصل دوست درمان یافتم

عالم آثار و افعال و صفات بی کران

جمله یک دریای نور ذات رحمان یافتم

سالهای بیحد وعد اندر آن دریای نور

غوطه ها خوردم که آخر در عرفان یافتم

خویش را با جمله اشیا بی حساب و بی شمار

در تجلی فانی اندر ذات سبحان یافتم

چون ز قید خود اسیری گشت مطلق آخرش

عین اسما و صفات ذات یزدان یافتم

گنج بی پایان کشف برکمال معرفت

هم ز لطف نوربخشش سخت آسان یافتم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode