ای یار سفر کرده نیاید خبر از تو
یوسف نرسد نامه به سوی پدر از تو
ای کاش که خون گردی و از دیده برآیی
ای دل که دود دیده من دربهدر از تو
ای آه مگر خواستهای از دل زارم
آید همهشب بوی کباب جگر از تو
از باده اغیار مگر سرخوشی ای ترک
کامشب شنوم بوی شراب دگر از تو
گل قسمت گلچین شد و بر جای بود خار
ای بلبل شوریده فغان سحر از تو
اغیار به عیشند ز وصلت به شب و روز
ما راست همه قست بوک و مکر از تو
پرده چه کنی باز که همسایه نبیند
پر گشته چو خورشید همه بام و در از تو
مرهم نشود جز لب نوشین تو او را
آن را که به دل خورده تیر نظر از تو
ای باغ بهشت از تو تمتع نتوان برد
دیده ز ازل در بدری بوالبشر از تو
چون موی شدن در شب هجران وی از من
ای مدعی آن موی میان و کمر از تو
بهتر بود از تاج که اغیار گذارند
آن تیغ که بر فرق بیاید به سر از تو
ای کاش که از بیخ و بنت ریشه نبودی
ای نخل محبت که نبودی ثمر از تو
برگوی که در مصر عزیز است دلارام
یعقوب چه پرسند سراغ پسر از تو
گمنامیش ای شیر خدا بر تو سزا نیست
آشفته که گشته به جهان نامور از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سد خانهٔ دین سوخت به هر رهگذر از تو
کافر نکند آنچه تو کردی ، حذر از تو
بی رحم کسی شرح جگر خوردن من پرس
پیکان جفا چند خورم بر جگر از تو
آنکس که برآورد مرا از چو تو نخلی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.