من نتوانم ز دوست دیده فرو دوختن
عشق ز حربا مرا بایدم آموختن
خاصیت شمع چیست چهره برافروختن
عادت پروانه چیست پر زدن و سوختن
مشعلهای بر فروز زاتش رویت بروز
تا نکند آفتاب میل به افروختن
برق عطای کریم آمده چون جرم سوز
خرمن عصیان به جد بایدم اندوختن
جامه پرهیز را خرقه بسی دوختم
عشق چنان بردرید کش نتوان دوختن
صرفه ندامت بری زین درم ناسره
یوسف خود را به مصر بردن و بفروختن
کسب حلاوت کند زان لب شیرینشکر
طوطی آشفتهات در سخن آموختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند بشاید به صبر دیده فرو دوختن
خرمن ما را نماند حیله به جز سوختن
گر نظر صدق را نام گنه مینهند
حاصل ما هیچ نیست جز گنه اندوختن
چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.