با رخ تو مقابله کرده ام آفتاب را
تافت ولیک روز کی بیش نداشت تاب را
ای خم زلف اندکی زانمه رو کناره کن
با تو که گفت ای سیه پرده شو آفتاب را
مدرس عشقرا بس است آیت قامت بتان
نیست بجز الف در او خوانده ام آن کتاب را
نوح بران خدایرا کشتی و بحر را بگو
موج مزن بچشم من جلوه مده سراب را
از چه حنای مدعی بر کف دست هشته ای
پنجه بزن بخون من پاک کن این خضاب را
جام بدست میرسد ساقی می پرست را
خیز وداع عقل کن عذر بگوی خواب را
پرده تن حجاب شد از پی دیدن رخت
دست کجا که برکشم از رخ تو حجاب را
سوخت شرار هجر دل شربت وصل تو کجا
تا بنشانم از جگر سوزش و التهاب را
آشفته بسمل تو شد ناوک دیگرش بزن
باز نشان زصید خود حالت اضطراب را
حادثه موج میزند گر همه روزه گو بزن
منکه پناه جسته ام درگه بوتراب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و قدرت او را با آفتاب مقایسه میکند که تنها برای مدت کوتاهی میدرخشد. او از معشوق درخواست میکند که زلفهای خود را کنار بزند تا زیباییاش بیشتر نمایان شود. شاعر به عشق و زیباییها اشاره میکند و از تعالیم عشق میگوید که فراتر از نوشتههاست. او همچنین به تجربیاتش از هجران و وصال میپردازد و به مضطرب بودنش در عشق اشاره میکند. در نهایت، شاعر از دشواریهای عشق و احساس تنهایی خود میگوید و از خدای خود درخواست میکند که به او یاری کند.
هوش مصنوعی: من با زیبایی تو در برابر آفتاب ایستادهام و آن را درخشانتر کردهام، اما روز هرگز نمیتواند زیاد تاب بیاورد.
هوش مصنوعی: ای زلفهای خمیده، کمی از چهرهات را کنار بزن و به من نشان بده، زیرا کسی گفت ای سیهپرده، تو همچو آفتاب درخشان هستی.
هوش مصنوعی: عشق را دیگر نیازی به معلم نیست، چرا که زیباییهای معشوق را به وضوح میبینم و تنها یک حرف الف را در آن میخوانم، که نشاندهنده عشقام به اوست.
هوش مصنوعی: نوح کشتی را بر آب میراند و از خدا خواست که به دریا اجازه ندهد که موج بزند و خود را به او نشان ندهد که او را به اشتباه بیاندازد.
هوش مصنوعی: چرا دار و ندار خود را به خاطر حرفهای بیپایه و اساس دیگران خراب میکنی؟ تلاش کن تا با عمل خود، زحمات و ردپای من را از بین ببری و خودت را از این لکههای ننگ رها کنی.
هوش مصنوعی: ساقی، جام را به دست میدهد و شخصی که میپرستد، باید آماده وداع باشد. لازم است که از عقل فاصله بگیرد و به خواب و سرخوشی توجه کند.
هوش مصنوعی: پوشش بدنیام مانع دیدن چهرهات شده است. نمیدانم چطور میتوانم از چهرهات حجاب را کنار بزنم.
هوش مصنوعی: به خاطر فقدان و جدایی تو، دل من مثل آتش میسوزد. من به شدت نیاز دارم که طعم وصال تو را بچشیم تا بتوانم آتش دل و احساسات درونم را آرام کنم.
هوش مصنوعی: این سطر به زیبایی حالتی از اضطراب و آشفتگی را توصیف میکند. شاعر با اشاره به تاثیرات عمیق و ناگهانی عشق یا درد ناشی از آن، از وضعیت وحشتزده و گیجکنندهای حرف میزند که بر دل عاشق عارض شده است. گویی تیر عشقی که به او اصابت کرده، او را در حالتی از بیقراری و پریشانی قرار داده است و او از طرفی میخواهد دوباره آن حس و حال را تجربه کند.
هوش مصنوعی: هر روز حوادث جدیدی پیش میآید، اما من که به عدم و نابودی پناه بردهام، نمیترسم و همچنان میگویم که برگردانم به آرامش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را
بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را
ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد
بین که چه موسمی ست خوش نقل و می و کباب را
مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین
[...]
وقت صبوح شد بیار آن خور مه نقاب را
از قدح دو آتشی خیز و روان کن آب را
ماه قنینه آسمان چون بفروزد از افق
در خوی خجلت افکند چشمه ی آفتاب را
وقت سحر که بلبله قهقهه برچمن زند
[...]
ساقی مهوش ار دهد جام شراب ناب را
به که سپهر داردم ساغر آفتاب را
چند شوم به میکده بیخود و همدمان برند
مست کشان کشان سوی خانه من خراب را
ساقی گلعذار من گر ز رخت عرق چکد
[...]
پنجه خطاست با بتان خسته دل خراب را
خاصه بتی که بشکند پنجه آفتاب را
ای به دو لعل آتشین آب حیات تشنگان
بی تو قرار کی بود تشنه دل کباب را
روز قیامت ای پری، هوش بری زآدمی
[...]
هرزه نقاب رخ مکن طرهٔ نیم تاب را
زاغ چسان نهان کند بیضهٔ آفتاب را
وصل تو چون نمیدهد در ره عشق کام کس
چند به چشم تشنگان جلوه دهد سراب را
کام که بوده در پیت گرم که مینمایدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.